درخواست کردن


    approach
    ask
    bid
    draw
    invite
    request
sue

فارسی به انگلیسی

درخواست کردن از
apply, to request, to ask

درخواست کردن به صورت نیایش
invocate

مترادف ها

plead (فعل)
لابه کردن، درخواست دادن، درخواست کردن، عرضحال دادن، در دادگاه اقامه یا ادعا کردن

request (فعل)
تقاضا کردن، درخواست کردن، طلب کردن، طلبیدن، خواهش کردن، خواستار شدن، تمنا کردن

bone (فعل)
تقاضا کردن، درخواست کردن، خواستن، گرفتن یا برداشتن

apply (فعل)
متصل کردن، اجرا کردن، بکار بردن، اعمال کردن، درخواست دادن، بکار بستن، درخواست کردن، مورد استفاده قرار گرفته، بکار زدن، استعمال کردن، بهم بستن، شامل شدن، قابل اجرا بودن

solicit (فعل)
تقاضا کردن، درخواست کردن، خواستن، بیرون کشیدن، جلب کردن، التماس کردن، تشجیع کردن، خواستار بودن، وسوسه کردن

beg (فعل)
درخواست کردن، خواستن، خواهش کردن، گدایی کردن، استدعاء کردن

pray (فعل)
درخواست کردن، خواهش کردن، دعا کردن، مناجات کردن، خواستار شدن، نماز خواندن، بدرگاه خدا استغاثه کردن

supplicate (فعل)
درخواست کردن، استدعاء کردن، التماس کردن

petition (فعل)
درخواست کردن، دادخواهی کردن

cry off (فعل)
تقاضا کردن، درخواست کردن

پیشنهاد کاربران

plead
لابه کردن،
خواهش کردن،
التماس کردن
ask for
تمنا می کنیم

بپرس