دربان

/darbAn/

    doorkeeper
    doorman
    gatekeeper
    porter

فارسی به انگلیسی

دربان دارای اونیفورم
commissionaire

مترادف ها

porter (اسم)
ابجو، باربر، حامل، حمال، حاجب، دربان، آبجو پورتر، ناقل امراض

janitor (اسم)
سرایدار، دربان، فراش مدرسه، راهنمای مدرسه

doorkeeper (اسم)
حاجب، دربان، دربازکن

concierge (اسم)
دربان، مستخدم، نگهدار یا حافظ، زندانبان، قلعه بان

doorman (اسم)
دربان، دربازکن

پیشنهاد کاربران

واژه دربان
معادل ابجد 257
تعداد حروف 5
تلفظ darbān
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم، صفت ) [پهلوی: darpān] ‹دروان›
مختصات ( دَ ) ( اِمر. )
آواشناسی darbAn
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
...
[مشاهده متن کامل]

منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ فارسی هوشیار
واژگان مترادف و متضاد
منبع عکس. فرهنگ پاشنگ

درباندرباندرباندربان
نگهدار یا حافظ، قلعه بان، مستخدم، حارس
زندانبان
که معنای کلمه درآمده بر این بوده که جهان زندانبان انسانیت است.
که شامل سه چیز می شود گذشته، حال وآینده و سه جان تولد، زندگی و مرگ در مکانی فیزیکی سه بعدی
...
[مشاهده متن کامل]

و دو نیمه که تضاد ها می باشند.
خیروشر، شب و روز ، سپید یا سیَآه
این جهان دو نیمه است ما هم سه جان
کوچک بیتی از شاعر معاصر: حسام عسگری

استادگار. [ اِ ] ( ص مرکب ، اِ مرکب ) دربان و خادم. ( آنندراج بنقل از فرهنگ سکندرنامه ) .
کلید دار
valet
قاپوچی
نگهبان . بواب