دربار = در بار = اندر ( برابر and لاتین و خاصیت ضریب دادن دارد ) بار ( بَر = ضلع و گوشه / باریک و دالان تور ) =>
1 - اندربَر =دربَر = جایی که بَر و ضلع های ( بَر و بازو ) زیادی دارد / یا جایی که بار و دالان های بسیار دارد= تشکیلات = دولت
... [مشاهده متن کامل]
2 - اندربَر = دربَر = از بَر و اطراف آمده = از دور آمده = باید گفت بطور باب و مردمی به آن دری وری میگفتند چون کتابت های انها را مردم چندان نمیفهمیدند و به دَر بودن در گوشه و کناره ها اشاره دارد یعنی زبانی بوده که از اطراف آمده بود و یا به دربَر = دربار تعلق داشت ( هم اکنون نیز در هر دوره ای زبان کتابت در تشکیلات دولتی با مردمی متفاوت است و باید با آن را شناخت در گذشته به دلیل اینکه افراد کمتری با زبان کتابت درباری اشنا بودند برایشان اخت و مانوس نبود ) . همچنین دربر گرفتن در زبان امروزی یعنی متشکل شده و دربَر میشود تشکیلات پس میتوان بازهم نشان دیگری یافت که دربار همان دروَر یا دربَر امروزی به چمار تشکیلات یا دولت است ؛ به هر رو دربار گونه نو از دری وری می باشد و به دولت یا تشکیلات گفته میشود. دربار ایران = دولت ایران = تشکیلات ایران
با توجه به اینکه در زبان عربی به آن دولت گفته میشود پس میتوان فهمید دولت ک همان شانس و قدرت است نمیتواند از دور آمده باشد بلکه دربَر / دربار ( احاطه داشتن = چند ضلعی بودن = تشکیل شده از . . . . ) باید به کثرت و زیادی قدرت اشاره کند پس دربَر = دربار = دری وری می شود بسیار بَر و بازو دار ( با قدرت و گوشه و اضلاع ) یعنی آنکه و انچه تشکیلات بسیار دارد پس اینکه میگویند دری وری یعنی زبانی ک دیگران نمیفهمیدند هر چند مطابقت تاریخی دارد اما ارتباطی به مفهوم اصلی دربار = تشکیلات ( دولت ) ندارد .
همچنین واژه درباره = داستان خود گواهی میدهد ک درباره یعنی چیزی ک از آن تشکیل شده یا همان موضوع باز دلیل دیگریست که دربار میشود تشکیلات و دربار ایران میشود تشکیلات ایران = دولت ایران ؛ همچنین برابر درباره ک داستان میشود خود اشاره به این دارد ک از دست = توانایی و امکانات و تشکیلات آمده ؛ یعنی چیزی ک به شما امکان انجام کاری را میدهد = > موضع = داستان ( دست ) = درباره ( تشکیلات )
مورد دیگر بحث خوار و بار است ؛ بار از وار آمده یعنی چیزی که واران می باشد یعنی معکوس یا دارای وزن ؛ از همینرو در زبان لاتین یکی از واحد های وزن کشی bar است با بار = جنس ایران برابر است و بار ( جنس = تشکیل شده از چیزی ) خود گواه دیگریست که هر چیز وزنه داری تشکیلات بحساب می آید ؛ همانطور ک ارزان = سبک از ارزن ک نوعی بار ( جنس و تشکیلات ) آمده و سنگین بودن چیزی از سنگ و وزنه دار بودن آن آمده بار ( جنس / تشکیلا ت و وسیله ) از واران و سنگین بودن آمده ؛ پس بار = جنس و تشکیلات ( انچه سنگینی دارد = واران = باران ( باران هم یعنی وارانه = معکوس و دارای وزن ) پس میبینیم ک چطور برای هر مفهومی یک مدل نشانه ای از واژگان ساخته شده؛ =>
درباره = متشکل شده
با سپاس
on the subject of . . . . . . . .
The game had begun even before 1829, when the Duke of Wellington, then Prime Minister, entered into official correspondence on the subject of how best to protect India against a Russian attack through Afghanistan.
امیرعلی نیازی
گوشی میخاهد
در حق
بجای
بجای ِ ( در حالت مضاف ) ؛ درباره ٔ. درحق ِ. درموردِ :
ده روزه مِهر گردون، افسانه است و افسون
نیکی به جای یاران فرصت شمار یارا
حافظ
بجای شماآن کنم در جهان
که با کهتران کس نکرد از مهان.
... [مشاهده متن کامل]
فردوسی.
بدکنش بد بجای خویش کند
هم بر او فعل زشت او مارست.
ناصرخسرو.
دهرنکوهی مکن ای نیک مرد
دهر بجای من و تو بد نکرد.
نظامی.
بد با تو نکرد هر که بد کرد
کان بد بیقین بجای خود کرد.
نظامی.
آن را که بجای تست هر دم کرمی
عذرش بنه ار کند به عمری ستمی.
سعدی.
و رجوع به جا و جای و بجا شود.
1 - concerning
2 - about
in the context of
به راستای کسی ؛ در حق او. درباره ٔ او. درباب او. بجای او. در عوض او : طاهر گفت نیکو گوید اما اگر این همی برای آن کند که من براستای حرم و اسباب وی کردم تا مکافات آن باشد من از آن کردم که جدان من همه جهان
... [مشاهده متن کامل] بگرفتند هرجا که بسرای آزاد مردان رسیدند همان کردند. ( تاریخ سیستان ) . و ما تا این غایت دانی که براستای تو چند نیکویی فرموده ایم و پنداشتیم که با ادب برآمده ای ونیستی چنانکه ما پنداشته ایم . ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 253 ) . هارون الرشید براستای وی [ فضل بن یحیی بن خالد برمکی ] آن نیکویی کرد کز حد بگذشت . ( تاریخ بیهقی ) . واجب چنان کند که براستای هرکسی که بدو بدی کرده است نیکویی کرده آید. ( تاریخ بیهقی ص 34 ) . اینک با عنان تو نهادم این مکرمت را که براستای من کردی . ( تاریخ بیهقی چ فیاض ص 34 ) .
درباره
چیکن درباری
درمورد
بابت . . . .
در احوالِ . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
در احوال . . . . . . . . . . . . . .
در ارتباط با . . . . . . . . . .
استفاده از کلمه �پیرامون� به معنای �درباره� غلط است و در تمامی کتاب های ویرایش و درست نویسی این نکته ذکر شده است.
about
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)