درافتادن


    to engage
    grapple
    close
    to grapple

فارسی به انگلیسی

درافتادن با کسی به طور موفقیت امیز
match

مترادف ها

oppose (فعل)
ضدیت کردن، مخالفت کردن، در افتادن، مقاومت کردن

پیشنهاد کاربران

مخالفت کردن با کسی ، ضدیت با او و ایراد وارد کردن و دشمنی کردن
با کسی درگیر شدن
گرفتار شدن - دچار شدن
وارد شدن و نه خروج؛
( . . . به زور آن به که از در در نیفتم )
نظامی
squabble