ماندن، خوابیدن، دروغ گفتن، واقع شدن، دراز کشیدن، قرار گرفتن، سخن نادرست گفتن، موقتا ماندن
گذاردن، دراز کشیدن، غنودن، ارمیدن
استراحت کردن، دراز کشیدن، تسامح کردن، از زیر کار شانه خالی کردن
مترادف ها
پیشنهاد کاربران
والمیدن
سلام وقت بخیر
شاید این واژه ( دراز کشیدن ) از واژه انگلیسی Drowsy ( دِرَوزی ) به معنی "حالتی بین خواب و بیداری" گرفته شده است.
مثلاً وقتی دوست شما تلفن می زند و صدای شما خواب آلود است، او می پرسد خواب بودی و شما می گویید نه دراز کشیده بودم. یعنی دراز کشیدن به معنی خواب کامل نیست و حالتی است بین خواب و بیداری
... [مشاهده متن کامل]
گفتم شاید ریشه ی دراز کشیدن این کلمه انگلیسی ( Drowsy ) باشد که به مرور زمان به دراز کشیدن تبدیل شده است.
شاید این واژه ( دراز کشیدن ) از واژه انگلیسی Drowsy ( دِرَوزی ) به معنی "حالتی بین خواب و بیداری" گرفته شده است.
مثلاً وقتی دوست شما تلفن می زند و صدای شما خواب آلود است، او می پرسد خواب بودی و شما می گویید نه دراز کشیده بودم. یعنی دراز کشیدن به معنی خواب کامل نیست و حالتی است بین خواب و بیداری
... [مشاهده متن کامل]
گفتم شاید ریشه ی دراز کشیدن این کلمه انگلیسی ( Drowsy ) باشد که به مرور زمان به دراز کشیدن تبدیل شده است.
در فرهنگ منطقه ما ( اطراف اصفهان ) دراز کشیدن به معنی اینست که زمانی که پس از فوت شخصی او را به سمت قبله خواباندن و بدنش را کمی کشیدن تا حالت خمیدگی نداشته باشد.
به راحتی به کسی نمیتوان گفت اگر خسته ای کمی دراز بکش چون ناراحت میشود😀
به راحتی به کسی نمیتوان گفت اگر خسته ای کمی دراز بکش چون ناراحت میشود😀
طاق واز افتادن ؛ به پشت خوابیدن. دراز کشیدن به پشت. ( یادداشت بخط مؤلف ) .
تمدد