در نتیجه

/darnatije/

    accordingly
    consequently
    hence
    owing
    subsequently
    therefore
    thus

فارسی به انگلیسی

در نتیجه ان
thereupon, whereupon

مترادف ها

thereupon (قید)
بنابراین، سپس، پس از ان، بی درنگ، در نتیجه

as (حرف اضافه)
در نتیجه

from (حرف اضافه)
از، از روی، در نتیجه، بواسطه، از پیش

at (حرف اضافه)
در، نزدیک، بر حسب، سر، بر، به، بسوی، در نتیجه، بطرف، بنا بر، از قرار، پهلوی، بقرار

پیشنهاد کاربران

در هوده
در پیامد
در نتیجه ی چیزی یعنی در پی چیزی
به جای [در نتیجه یِ] می توان گفت:
در پیِ، به دنبالِ، پی آمدِ
برای در نتیجه واژه اوستایی اوسات بفتح الف وس هست
دررزبان کردی واژه ی ئه وسا وجوددارد که همان
معنای سپس وبنابراین رادارد
که به نظرمیرسد با اوسات اوستایی ازیک ریشه باشند
in the aftermath of
از همین روی
در اثر . . . . . . . . .
طبعا
بدین سو ، بدینسو
As a result
از این رو
برای واژه نتیجه چند واژه پارسی می باشد
بازده، هوده، پیامد، دستاورد، پی آمد، سرانجام، فرجام، برآیند
در نتیجه را می توان چنین ویرایش نمود:
در نتیجه این کار تولید رونق می گیرد: در پی این کار فراآوری سامان می گیرد
بادرود
In conclusion
نتیجه واژه ای عربی و در پارسی می باشد. پارسی جایگزین آنها اینهاست:
اَوَسات ( اوستایی: اَوَثات )
پَسیژ ( پهلوی: پَسیچ )
سوخین suxin ( کردی )
در نتیجه زبان کتاب یکدست نیست= اَوَسات زبان پیراپ یکدست نیست
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)