در معرض


    liable
    within
    open
    patent
    subject
    susceptible
    sweep
    to

فارسی به انگلیسی

در معرض اکسیژن قرار دادن
oxygenate

در معرض باد
blowy, windy

در معرض باد و سرما
bleak

در معرض بادهای شدید
wind-swept

در معرض تماشا
display

در معرض تماشا قرار دادن
exhibit

در معرض چیزی قرار دادن
threaten

در معرض حادثه
accident-prone

در معرض حرارت زیاد قرار دادن
roast

در معرض حمله سگ قرار دادن
bait

در معرض خطر
sitting target, sitting duck
exposed to danger, at stake

در معرض خطر قرار دادن
menace

در معرض خورشید قرار دادن
sun

در معرض دید
plain

در معرض دید قرار دادن
expose

در معرض دید قرار گیری
exposure

در معرض سوء ظن قرار دادن
compromise

در معرض عوامل طبیعی
wild

در معرض فروش
stock

در معرض فروش گذاشتن
market, offer

مترادف ها

subject (اسم)
نهاد، فاعل، مطلب، مبتدا، شخص، در معرض، موضوع، شیی، تحت، مبحث، موضوع مطالعه، زیرموضوع، موکول به

open (صفت)
فراز، صریح، دایر، باز، اشکار، روباز، بی ابر، مفتوح، ازاد، در معرض، رک گو، بی الایش، فاش، علنی، سرگشاده، گشوده، واریز نشده، بی پناه

disposable (صفت)
قابل عرضه، در معرض، از دست دادنی

پیشنهاد کاربران

در مقابل، روبروی
در برابرِ . . .
در برخورد با . . .
دستخوشِ. . .
در معرض دیدن = در برابر دیدن
در معرض گناه = در برخورد با گناه
در معرض اتهام = دستخوش بزه وری
در مظانِ . . . . . . . . . .
عرضهٔ . . . . . . . . . بودن
دستخوش ( کزازی )
دستخوش