دیکشنری
مترجم
بپرس
در تب و تاب بودن
agonize
smoulder
simmer
smolder
دنبال کنید
مترادف ها
glow
(فعل)
تابیدن، بر افروختن، تاب امدن، قرمز شدن، مشتعل بودن، نگاه سوزان کردن، در تب و تاب بودن
پیشنهاد کاربران
پر شور و هیجان
+ عکس و لینک