در تب و تاب بودن


    agonize
    smoulder
    simmer
    smolder

مترادف ها

glow (فعل)
تابیدن، بر افروختن، تاب امدن، قرمز شدن، مشتعل بودن، نگاه سوزان کردن، در تب و تاب بودن

پیشنهاد کاربران