دبش

/debS/

    acrid
    astringent
    dry
    tart

مترادف ها

acerb (صفت)
ترش، گس، دبش

acrid (صفت)
تند، گس، دبش، تند خو، سوزاننده، زننده

پیشنهاد کاربران

دبش=اخمو
همانطوری که ترجمه صحیح نمودید کلمه D�bsch or Debsh که نقطه برگردان D��utung�en
از زبان آلمانی در قرن ۱۹ میلادی وارد زبان فارسی گردید. این کلمه معانی جالب دیگر بمانند:
میوه کالک
هر نوع غذایی که طمع موزه تلخ همراه باترشی ویاتلخی بدهد هم بکار میبرند.
نگاه کنید:
منابع• https://www.wortbedeutung.info/ableiten/• https://learnattack.de/schuelerlexikon/deutsch/ableitungen
زبر، گس

زبر، مانند داخل پوست انار.
دبش: داغ وگس مزه وتلخ, مترادف لب سوز ولب دوزـ مزه مطلوب چای. که لب سوزی ناشی از داغیـ
ولب دوزی بواسطه مزه گس وتلخ است.
دلنشین
معرکه!

بپرس