tannery
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
دباغ، پوست درخت کن، کارگر یا ماشینی که پوست میکند
دباغ، پوست پیرا، شش پنس
پیشنهاد کاربران
آشگر
پیراپوست
پیراپوست
وتگر
جناب آرش واژه دباغ از دبغ میاد که میشه برنزه یا چرم در عربی و همانگونه که خودتون گفتید مدبغ هم با دباغ از یه ریشه و برابر پارسی میشه چرمگر
چرم ساز، چرمگر، دباغ، صرام، پوستین دوز، واتگر
واتگَر
واژه دباغ
معادل ابجد 1007
تعداد حروف 4
تلفظ dabbāq
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم، صفت ) [عربی]
مختصات ( دَ بّ ) [ ع . ] ( ص . )
آواشناسی dabbAq
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع لغت نامه دهخدا
... [مشاهده متن کامل]
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
فرهنگ فارسی هوشیار
معادل ابجد 1007
تعداد حروف 4
تلفظ dabbāq
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم، صفت ) [عربی]
مختصات ( دَ بّ ) [ ع . ] ( ص . )
آواشناسی dabbAq
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع لغت نامه دهخدا
... [مشاهده متن کامل]
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
فرهنگ فارسی هوشیار
واژه دباغ کاملا پارسی است چون در ترکی می شود تبکانه در عربی می شود المدبغة این واژه یعنی دباغ صد درصد پارسی است.
دباغ به معنی آشپز
تغییر یافته طباخ
در گویش مردم کاشمر و بردسکن در خراسان رضوی به آشپز مراسم عروسی و عزا دباغ میگویند
تغییر یافته طباخ
در گویش مردم کاشمر و بردسکن در خراسان رضوی به آشپز مراسم عروسی و عزا دباغ میگویند