واژگان مترادف و متضاد واژه داور از ریشه ی دادور پارسی است 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 واژه دادور معادل ابجد 215 تعداد حروف 5 تلفظ dādvar ترکیب ( اسم، صفت ) [پهلوی: dātowar] [قدیمی] مختصات ( وَ ) ( ص مر. ) منبع لغت نامه دهخدا فرهنگ فارسی معین
قضاوت کننده
حاکم، حکم، قاضی، میانجی، هیربد
داور: دکتر کزازی در مورد واژه ی " داور" می نویسد : ( ( داور در پهلوی در ریخت داتور dātwar بکار می رفته است . از نام های آفریدگار هست که ریخت کوتاه شده ی " دادور " می باشد . به معنی مرد داد و قانون ، ) ) ... [مشاهده متن کامل]
( ( نشستند سالی، چنین سوگوار؛ پیام آمد از داور کردگار. ) ) ( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 246. )
احتمالا واژگان زیر بوده بمرور زمان و برای راحتی تلفظ به صورت داور درآمده است: داد گر=دادگر یا داد ور=داور