دانیش ( حرف بزن ) ، دانیشما ( حرف نزن ) ، دانیشماق ( حرف زدن ) ، دانیشمان، دانیشور ( دانشور ) ، دانیشمند. . . . . اینها همه از تورکی دانیش گرفته شده است.
دانشی مرد. [ ن ِ م َ ] ( اِ مرکب ) دانا مرد. مرد عالم. مردی از اهل علم. مردی دانشور :
دگر آنکه دارد بیزدان سپاس
بود دانشی مرد نیکی شناس.
فردوسی.
ایا دانشی مرد بسیارهوش
همه جامه آزمندی مپوش.
... [مشاهده متن کامل]
فردوسی.
سخن سنج و دینار گنجی مسنج
که بر دانشی مرد خوارست گنج.
فردوسی.
اگر دانشی مرد راند سخن
تو بشنو که دانش نگردد کهن.
فردوسی.
کشاورز
کشاورز . دان نشو ور. دانه را در داخل دان کدر خاک ایجاد می کنند و دانه را برای نشو و رویش داخل دان می اندازند و آنرا ور میکنند یعنی شخم نزنند و در هم میکنند. به دانستن علم کاشت و داشت و برداشت میگویند دانشور
... [مشاهده متن کامل] بودن . اطلاعاتی که در دانه و تخم وجود دارد . اطلاعات درون دانه با خاک و آب و نور خورشید باز میشود درخت سیب گلابی یا گندم و برنج لوبیا هندوانه میشود . پس هر دانه و تخم . مانند سی دی . هادی دانستن و علم پنهان هر دانه و تخم است . دانه رشد که میکند میشود دانا و کشاورزان دانشوران و دانشمند علوم کشاورزی هستند
دانشور دانشمندیست که پژوهشگر و کاوشگر باشد
دانشمند انباره دانش است
دانشور پروسسکننده دانش است و اوست که دانشهای نوین را میاورد