دانش، افسانه هاو روایات قومی، فرهنگ نژادی، فاصله بین چشم و منقار
پیشنهاد کاربران
منبع. عکس فرهنگ فارسی یافرهنگ عمید
دانش عنوان هفت مجله به زبان فارسی است که اولین آن ها در سال ۱۸۸۲ منتشر. این مجله علمی دو هفته ای اولین مجله از این مجموعه بود که توسط دانشگاه دارالفنون در تهران منتشر شد. به دستور وزیر علوم، علی قلی مخبرالدوله، که در دوره ناصرالدین شاه ( ۱۲۶۴–۱۳۱۳ / ۱۸۴۸–۹۶ ) کار می کرد، در کل ۱۴ شماره از این مجله منتشر شد. ... [مشاهده متن کامل]
دانش اولین مجله رایگان در ایران بود که تبلیغات رایگان نیز می پذیرفت. احتمالاً این مجله با هدف جبران بسته شدن مجله مشهور علمی روزنامهٔ علمی چاپ شد. سردبیر آن محمدکاظم، استاد علوم در دانشگاه دارالفنون بود که در اروپا تحصیل کرده بود. علاوه بر کاظم، استادان دیگری نیز مقالاتی در مورد مباحث علمی و پزشکی و نظرات خودشان را در این مجله منتشر می کردند. علاوه بر این، این مجله به عنوان سخنگوی وزارت علوم به شمار می آمد.
دانش دو گونه است. ۱_دانشهای کهن. ۲_دانشهای نوین. دانش های کهن دانشهایی هستند که از گذشته بوده اند وهستند ویا بوده و اکنون میباشند وتاریخ نمودار و پیدایش آنها دست نیست. دانش های نوین دانشهایی میباشند که به روند نمودار یافته ورو نمایی شده اند و دانشوران فراز و فرود وروند آنها را در تاریخ دانشوری دیده اند ویاشنیده اند ویا خوانده اند . ... [مشاهده متن کامل]
دانش: آنچه را می دانیم و می یابیم. فرزانش :آنچه را فراتر از دانش می دانیم و می یابیم.
۱_دانش شناختی. ۲_ دانش شناسی.
سخن باید" دانشورانه" باشد ونه "نادانشورانه".
از لحاظ لغوی دانش اسم مصدر است و بن مضارع آن �دان� است ( اسم مصدر حاصل مصدر است و بنابراین در فارسی دانش چیزی است که حاصل دانستن است ) اما در اصطلاح ابتدا باید بین دانش ( Knowledge ) و علم ( Science ) تفاوت قائل شد. دانستن . داشتن. دانش.
دانش از مصدر دانیشماک ترکی به معنای مشورت دادن گرفته شده است. ممکنه بگید این همه شعر هست که دانش رو اون بکار رفته. دوستان کلمه دانش رو در تمام شعرها ویرایش و جایگزین کردن. مثلا همین شعر فردوسی که میگه ... [مشاهده متن کامل]
ز دانش دل پیر برنا بود اصلش اینجوریه ز بستوه دل پیر کانا بود. معادل کلمه دانش در فارسی بستوه هست. همچینین کلمه دانیشمان یعنی مشاور که ترکی هست و به صورت دانشمند بکارگیری شده است.
دانش ( knowledge ) : آگاهی ها، روش ها و اصولی درست ( پردازش شده ) ، ژرف، سازمان یافته و ارزشمند ( کاربردی ) که از راه دیدن، مطالعه، فرا گرفته از دیگران، آروین ( تجربه ) ، مقایسه ی دستاوردهای دو یا چند چیز مشابه و آزمون به دست آمده و می توانند با مهارت ها یکی شوند. ... [مشاهده متن کامل]
( https://www. cnrtl. fr. ) ( Petit Robert. 1990 ) ( le Grand dictionnaire terminologique ) ( OLF ) .
واژه دانش معادل ابجد 355 تعداد حروف 4 تلفظ dāneš نقش دستوری اسم ترکیب ( اسم، اسم مصدر ) [پهلوی: dānišn] مختصات ( نِ ) [ په . ] ( اِمص . ) آواشناسی dAneS الگوی تکیه WS شمارگان هجا 2 منبع فرهنگ فارسی معین
دانش به سنگسری دانا ( dana ) آگاه ( agah ) بینا ( blns ) زه رنج گیر دانش را زه دانش گیر گنج را دانش چراغ است بی چراغ ره مگیر ره خطیر است بی چراغ ره مگیر در شب ظلمت بی چراغ ره میخانه مگیر زه دانش توانگری گیر زه دانش سروری گیر
واژه �هودانئوش� در گاتاهان زرتشت به معنای خردمند است