دامپزشک

/dAmpezeSk/

    veterinarian
    veterinary
    veterinary surgeon
    doctor

مترادف ها

farrier (اسم)
نعلبند، دام پزشک، گروهبان اصطبل

vet (اسم)
دام پزشک، کهنه سرباز

veterinarian (اسم)
دام پزشک، بیطار

veterinary surgeon (اسم)
دام پزشک، بیطار، جراح دامپزشک

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ ریشه واژگان فارسی دکتر علی نورایی
واژه ی دامپزشک از ریشه ی واژه ی دامپزشکی فارسی هست
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

دامپزشکدامپزشکدامپزشکدامپزشک
به انگلیسی Vet
دامپزشک ، پزشک مخصوص حیوانات که حیوانات را معالجه میکند
بیطار معرب کلمه ای یونانیست. ایرانیان در گذشته بیطار را استفاده می کردند و پیش از آن �ستورپزشک� کاربرد داشت.
ازحزن ترت نرتدوت
بچشک ستور. [ ب ِ چ ِ س ُ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) ستور پزشک . بیطار. ( مقدمة الادب زمخشری ) . دام پزشک . ستور پزشک . پزشک ستور. و رجوع به پزشک شود.
دامپزشکی که حیوانات را معالجه میکند.