دامن زدن


    fan
    foment
    pander

فارسی به انگلیسی

دامن زدن دعوا
provoke

مترادف ها

provoke (فعل)
برانگیختن، تحریک کردن، خشمگین کردن، بر افروختن، دامن زدن

پیشنهاد کاربران

تصویر جالبیه. من از بچگی یادمه که زنها با دامن آتیش رو روشن میکردن و بهش جون میدادن!!! یه مسئلۀ تاریخیه!
چیزی را زیاد کردن، مثل به دعوا دامن زدن، به بحث دامن زدن، به بی دینی دامن زدن، به بی خدایی دامن زدن، به فقر دامن زدن، به دشمنی دامن زدن. در اصل به عملی که در حال انجام است جانی دوباره بخشیدن یا آنرا مشتعل
...
[مشاهده متن کامل]
شاختن یا فراگیر تر کردن آن موضوع. به نوعی گسترش دادن موضوع برای تهییج رفتار یا عملکرد یا کنش و واکنش ها .

ترک من تیغ به کف بر زده دامن برخاست
جان فدایش که به خون ریختن من برخاست

بپرس