custodianship of a caravanserai, fees given on this account
مترادف ها
corridor(اسم)
راهرو، دالان، دهلیز، راه سرپوشیده
hall(اسم)
راهرو، تالار، دالان، سالن، اتاق بزرگ، سال
lobby(اسم)
راهرو، سرسرا، دالان، سالن انتظار، سالن هتل و مهمانخانه
porch(اسم)
ایوان، دالان، سرپوشیده، رواق، هشتی
پیشنهاد کاربران
واژه دالان یا همان دال یا تال و چال یکی می باشد و دال به اینکه مارا از جایی به جایی دیگر میبرد چمار ( معنای ) دلیل یا نتیجه را پیدا کرده اما در دال = کرکس یا عقاب از چم بلندی آن بهره برده شده و در تال لاتین به بلندی ان اشاره دارد و در چال نیز به بلندی در ژرفا . روی هم رفته میبینیم که در گذر زمان این واژه چند ریخت و برابر نیاز های گفتاری هر کدامیک مفهوم خاصی را اشاره دارد. ... [مشاهده متن کامل]
دال = دلیل / عقاب تال = بلند چال = ژرف دالان همان تونل یا کریدور می باشد.
واژه یِ "دالان" با واژه یِ اوستاییِ "دَر" به چمِ " دَریدَن، شکافتن، گسیختن" از یک بُن و ریشه است. واژه یِ "دالان" به چمِ "شکاف، دهنه" بوده است که در پیِ دگرگونیِ آوایی ( ر/ل ) با واژه یِ "دَر" همریشه است. "دالان"در گذر زمان معنایِ " گذرگاه" نیز پیدا کرده است. ... [مشاهده متن کامل]
"دالان" را می توان به جایِ واژه یِ "کریدور" بکار بُرد.
شبت
کریدور
راهرو . .
تونل، دهلیز، راهرو، گذرگاه، نقب
دالان ( اصطلاحات معماری اسلامی ) : راهرو ساده ای که معمولا فضای خشتی و صحن گنبدخانه را به هم متصل می کند