داغدار

/dAqdAr/

    branded
    stigmatized

فارسی به انگلیسی

داغدار کردن
bereave, scar

مترادف ها

scathing (صفت)
سوزان، داغدار

پیشنهاد کاربران

داغدار یاداغداری ازاهالی روستایی احمدآباددربیجارهست. این روستای دارای آب هوای معتدلوکوستانی که درمنطقه محافظت شده بیجارقراردارددارای 30خانوار وبه شغل دامداری وکشاورزی مشغولند. بیشتراهالی به شهرمهاجرت کردند.
...
[مشاهده متن کامل]
که عقلب در شهرستان کرج روستای علی آبادگونه ( گل چشمه ) سکونت دارند. این روستا ازشمال با روستای حلپوتو وازجنوب با روستایی باباخان همسایه میباشد.

خاندان داغدارازاهالی شهرستان بیجاردراستان کردستان میباشن. که به زبان آذری ( ترکی ) صحبت میکنن. بزرگ خاندان بیرامعلی داغداراست که پنج فرزندبه نامهای محمدعلی. فغانعلی. قربانعلی. صفرعلی وتیمور داغدارمیباشند.
واژداغداربه قومی گفته میشود که درشهرستان بیجارشهریاسوکند در روستایی احمدآبادزندگی میکنن.

بپرس