داغ کردن


    cauterize
    sizzle
    to make hot
    to heat
    to cauterize or brand
    toast

فارسی به انگلیسی

داغ کردن ابگونه
scald

داغ کردن با اهن داغ
sear

مترادف ها

brand (فعل)
علامت گذاشتن، لکه دار کردن، داغ کردن، داغ زدن، خاطرنشان کردن

singe (فعل)
سوختن، داغ کردن، بطور سطحی سوختن، بو دادن

cauterize (فعل)
سوزاندن، داغ کردن، داغ زدن

پیشنهاد کاربران

کَیّ
سوزاندن
منظور به کسی را دعوا کردن یا تنبیه کردن هم میشه
داغ یا نقش بالای چیزی ماندن ماننده نقش دندان بالای صورت
کی، تحویر
تحویر ، کی

بپرس