داغ دیدن


    to be bereaved (of a relative)

پیشنهاد کاربران

داغ واژه ای فارسی و برگرفته از واژه �dāg� در فارسی میانه به معنای نشان سوختگی می باشد
این واژه از ریشه هند و اروپایی ��dheg� و به معنای سوختن و گرم شدن می باشد .
واژه های �dah� در سانسکریت و �Day� در انگلیسی با این واژه هم ریشه هستند .
مصیبت دیدن ، غم مرگ عزیز خود را تجربه کردن .
( ( این زن هفت تا داغ دیده و با وجود این هنوز سر و مر گنده راه می رود. ) ) ( صادق چوبک ، مسیو الیاس )