deal, merchandise, trade, traffic, to do or carry on business, to transact barter, commerce, negotiate
داد و ستد کننده
trafficker
مترادف ها
intercourse(اسم)
امیزش، معامله، داد و ستد، مقاربت، مراوده، معامله جنسی
business(اسم)
حرفه، داد و ستد، تجارت، بنگاه، کار و کسب، کاسبی، سوداگری
trade(اسم)
سرگرمی، ازار، حرفه، کسب، داد و ستد، سودا، تجارت، کاسبی، سوداگری، پیشه، بازرگانی، شغل، مبادله کالا، امد و رفت
bargain(اسم)
معامله، داد و ستد، خرید ارزان، قرارداد معامله، سودا، قرارداد معامله بستن
chaffer(اسم)
داد و ستد، سرند، غربال، ادم شوخ و خوش مشرب
پیشنهاد کاربران
خرید و فروخت. [ خ َ دُ ف ُ ] ( ترکیب عطفی ، اِمص مرکب ) داد و ستد. خرید و فروش. ( یادداشت بخط مؤلف ) : همی بود چندی خرید و فروخت بیابان ز لشکر همی برفروخت. فردوسی. و در خرید و فروخت جلد باش. ( قابوسنامه ) . ... [مشاهده متن کامل]
بسوزیان مقانی کند خرید و فروخت که رأس مال کمال است سوزیانش را. خاقانی. بریدند از آنجا خرید و فروخت زراعت نیامد رعیت بسوخت. سعدی. و با ابوالفصل خرید و فروخت و مبایعت کنند. ( تاریخ قم ص 228 ) . علاف بموجب فراخی حوصله خرمنی از هر دانه به دکان ریخت لیک به خوشه تنگ مزرع سنبله جهت خرید و فروخت بیاویخت. ( ملاطغرا از آنندراج ) .
بده بستون
دادوستد یا معاطات!؟ *دادو ستد با الفاظ و شفاهی منعقد میشود *معاطات با افعال منعقد میشود به غیر از عقودی که نیاز به تنظیم سند دارند ( تشریفاتی ) اغلب عقود را میتوان معاطاتی منعقد کرد مثل نکاح معاطاتی ( طبق قانون نکاح عقدی است رضایی نه تشریفاتی )