bottle baby noun
an alcoholic US, 1925
booze freak nounan alcoholic US, 1968• And we all know what the world can expect from Kennedy boozefreaks. — Hunter S. Thompson, Fear and Loathing in America, p. 48, 26th March1968: Letter to Oscar Acosta 
 ...  [مشاهده متن کامل]  
boozehound noun
an alcoholic US, 1911
• Her mother was married again to some booze hound. — J. D. Salinger, 
Catcher in the Rye, p. 32, 1951
• The booze hounds just make a man a lot of trouble for no fun. 
— Raymond Chandler, The Long Goodbye, p. 3, 1953
• I can’t read a list of my academic credentials to every booze - hound
that comes in the place. — 48 Hours, 1982
• “He was a booze hound, ” I said. “A perpetual drunk. ” — John Ridley, 
Love is a Racket, p. 60, 1998
 alky; alkie
bottle baby
sot
afternoon man
piss - artist
مصداق ساپینتو
باده پرست . [ دَ / دِ پ َ رَ ] ( نف مرکب ) بسیار میخواره . ( ناظم الاطباء ) . کنایه از دائم الخمر. ( آنندراج ) . بسیار میخوار را گویند. می پرست . بنده ٔ می :
بپیری بمستی میازید دست
نه نیکو بود پیر باده پرست .  
 ...  [مشاهده متن کامل]  
فردوسی . 
شه بامّید ماست باده پرست
من قلم دارم و تو تیغ بدست . 
نظامی . 
عاشقی را که چنین باده ٔ شبگیر دهند
کافر عشق بود گرنشود باده پرست . 
حافظ. 
کمر کوه کمست از کمر مور اینجا
ناامید از در رحمت مشو ای باده پرست . 
حافظ.
همیشه مست 
Always drunk
Always intoxicated
متغفق . [ م ُ ت َ غ َف ْ ف ِ ] ( ع ص ) همه روز شراب خورنده . ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) . و رجوع به تغفق شود.
متمهق . [ م ُ ت َ م َهَْ هَِ ] ( ع ص ) کسی که شراب بسیار خورد و هر ساعت شراب نوشد. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) . و رجوع به تمهق شود.
مست کاره. [ م َ رَ / رِ ] ( ص مرکب ) همیشه مست و دائم الخمر. ( ناظم الاطباء ) . مست کار. رجوع به مست کار شود. || ( اِ مرکب ) می انگبین. سَکَر. ( زمخشری ) .
باده فرسا. [ دَ / دِ ف َ ] ( ن مف مرکب ) باده فرسای. کنایه از دائم الخمر یعنی آنکه از افراط خوردن شراب مضمحل و فرسوده شده باشد. شیخ ابوالفیض فیاضی راست :
خوش وقت حریف باده فرسای
بر تارک آسمان زده پای. 
 ( از آنندراج ) .
خِمّیر ، مستلج ، سکیر ، مدمن ، مدمن الخمور ، سکور ، الکلی ، الکل زاد ، دائم الکل
مِیباره
- شرابی تلنگی ؛ از اتباع، شرابخوار دائم. ( یادداشت مؤلف ) .
کسی که شب و روز مشروبات الکلی مصرف کند و همیشه مست و پاتیل باشد به گونه ای که منجر به اعتیاد شده و ترک عادت موجب مرض است پس بنوش کاردِش سلامتیت ایوالله
hard - drinking
الکلی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٠)