دائم الخمر

/dA~emolxamr/

    habitually drunk
    tippler
    habitual drunkard
    wino

مترادف ها

bowler (اسم)
کاسه ساز، نوعی کلاه لبه دار، قدح ساز، دائم الخمر

topper (اسم)
دائم الخمر، چیز عالی، هرس کن، شاخه زن

tippler (اسم)
دائم الخمر، نوشابه خور

پیشنهاد کاربران

bottle baby
sot
afternoon man
piss - artist
مصداق ساپینتو
باده پرست . [ دَ / دِ پ َ رَ ] ( نف مرکب ) بسیار میخواره . ( ناظم الاطباء ) . کنایه از دائم الخمر. ( آنندراج ) . بسیار میخوار را گویند. می پرست . بنده ٔ می :
بپیری بمستی میازید دست
نه نیکو بود پیر باده پرست .
...
[مشاهده متن کامل]

فردوسی .
شه بامّید ماست باده پرست
من قلم دارم و تو تیغ بدست .
نظامی .
عاشقی را که چنین باده ٔ شبگیر دهند
کافر عشق بود گرنشود باده پرست .
حافظ.
کمر کوه کمست از کمر مور اینجا
ناامید از در رحمت مشو ای باده پرست .
حافظ.

همیشه مست
Always drunk
Always intoxicated
متغفق . [ م ُ ت َ غ َف ْ ف ِ ] ( ع ص ) همه روز شراب خورنده . ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) . و رجوع به تغفق شود.
متمهق . [ م ُ ت َ م َهَْ هَِ ] ( ع ص ) کسی که شراب بسیار خورد و هر ساعت شراب نوشد. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) . و رجوع به تمهق شود.
مست کاره. [ م َ رَ / رِ ] ( ص مرکب ) همیشه مست و دائم الخمر. ( ناظم الاطباء ) . مست کار. رجوع به مست کار شود. || ( اِ مرکب ) می انگبین. سَکَر. ( زمخشری ) .
باده فرسا. [ دَ / دِ ف َ ] ( ن مف مرکب ) باده فرسای. کنایه از دائم الخمر یعنی آنکه از افراط خوردن شراب مضمحل و فرسوده شده باشد. شیخ ابوالفیض فیاضی راست :
خوش وقت حریف باده فرسای
بر تارک آسمان زده پای.
( از آنندراج ) .
خِمّیر ، مستلج ، سکیر ، مدمن ، مدمن الخمور ، سکور ، الکلی ، الکل زاد ، دائم الکل
مِیباره
- شرابی تلنگی ؛ از اتباع، شرابخوار دائم. ( یادداشت مؤلف ) .
کسی که شب و روز مشروبات الکلی مصرف کند و همیشه مست و پاتیل باشد به گونه ای که منجر به اعتیاد شده و ترک عادت موجب مرض است پس بنوش کاردِش سلامتیت ایوالله
hard - drinking
الکلی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)

بپرس