کیسه، ساک، جوال، یغما، خیک، خیگ، گونی، غارتگری، پیراهن گشاد و کوتاه، شراب سفید پر الکل و تلخ
skin(اسم)
جلد، پوست، خیک، خیگ، چرم، پوست انسان
goatskin(اسم)
تیماج، پوست بز، خیک، خیگ
pigskin(اسم)
توپ فوتبال، خیک، خیگ، پوست گراز
wineskin(اسم)
خیک، خیگ، مشک شراب
hog skin(اسم)
خیک، خیگ
mussuek(اسم)
خیک، خیگ
mussuk(اسم)
خیک، خیگ
waterskin(اسم)
خیک، خیگ، مشک
water bag(اسم)
خیک، خیگ
water bottle(اسم)
خیک، خیگ
پیشنهاد کاربران
منبع. عکس فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی دکتر محمد حسن دوست لینک کتاب فرهنگ واژه های اوستا قرار می می دهم چون واژه درش دوستان می تواند بررسی کنید و ببینید زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود. ... [مشاهده متن کامل]
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴ • تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴ • حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است ) • فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵ • غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶ • فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹
نام مردم واخان ولسوالی افغانستان: وخیک یا خیک
طبق توضیحات آقای مصیب عکس های زیر رو توی سایت دیوار پیدا کردم.
در گویش بیهق که نام قدیم بلاد سبزوار تا شادیاخ نیشابور وترشیز و بردسکن وخار توران و بیارجمند ومیامی و شمالغربی گرمه و جاجرم است خوک و گراز را هم خیک می نامند و ب ا مشک متفاوت است چون پاچه های کوتاه وقتی پر مایعات میشود درست شکل خوک را به خود میگیرد و گفتنی های لازم را دوستان شرح داده اند
خیک ؛ در گویش شهر بابکی هم به معنی شکم بزرگ وهم به معنی مشک بزرگ است