خیس

/xis/

    soggy
    dewy
    moist
    saturated
    sodden
    wet
    splashy
    drenched
    wet all over
    soaked in water

فارسی به انگلیسی

خیس اب
waterlogged

خیس باران
rainy

خیس به طور کامل
sopping, soppy

خیس خورده کردن
macerate

خیس شدن
saturate, wet, to become wet all over

خیس عرق شدن از گرما
stew

خیس و دارای بوی عرق
sweaty

خیس و کثیف
sloppy

خیس کردن
soak, souse, steep, douse, moisten, saturate, splash, wash, wet, to drench, to soak

خیس کردن با اسفنج
sponge

خیس کردن به طور کامل
drench

خیس کننده
wetter

مترادف ها

wet (صفت)
خیس، مرطوب، تر، بارانی، اشکبار

bedraggled (صفت)
کثیف، گل الود، الوده، خیس

soaked (صفت)
خیس

soggy (صفت)
خیس، تر

saturated (صفت)
خیس، اشباع شده، سیر شده

sodden (صفت)
خیس، بی مصرف، نیم پخته، اشباع شده، جوشانده، چروکیده و پژمرده، گیج و کند ذهن

wettish (صفت)
خیس، نمناک، مرطوب، نسبتا تر، رطوبت دار

soppy (صفت)
خیس

sopped (صفت)
خیس

پیشنهاد کاربران

کردی جنوبی: فیس fīs
آب افتاده
تر، مرطوب، نم، نمناک، نمین، نمدار، لچ
لچ

بپرس