دیکشنری
مترجم
بپرس
خیره شدگی
fixation
دنبال کنید
مترادف ها
fixation
(اسم)
ثابت کردن، تثبیت، تحکیم، تعیین، تعلق خاطر، دلبستگی زیاد، عشق زیاد، خیره شدگی
پیشنهاد کاربران
دچار خیرگی شدن
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها