خیره شدن


    contemplate
    fix
    regard
    to be dazzled (as the eye)
    to act impudently
    to stare

فارسی به انگلیسی

خیره شدن با دهان باز و به طور احمقانه
gawp

خیره شدن با کنجکاوی یا تعجب
goggle

خیره شدن به
fasten, peer

مترادف ها

be amazed (فعل)
خیره شدن، شگفت داشتن

gaze (فعل)
خیره شدن، خیره نگاه کردن، زل زل نگاه کردن، چشم دوختن، بادقت نگاه کردن

stare (فعل)
خیره شدن، خیره نگاه کردن، سیخ ایستادن، رک نگاه کردن

be dazzled (فعل)
خیره شدن

be astonished (فعل)
خیره شدن، مبهوت شدن

be dazed (فعل)
خیره شدن

grow bold (فعل)
خیره شدن

grow impertinent (فعل)
خیره شدن

grow impudent (فعل)
خیره شدن

پیشنهاد کاربران

زل زل نگاه کردن، چشم دوختن، بادقت نگاه کردن
بدون حرکت و با تمام وجود و بدون حواس پرتی به کسی نگاه کردن برای از خود کردن چیزی ، زل زدن ،
عموما کسانی که زل می زنند و برای مدتی خیره نگاه می کنند می خواهند مطلبی را از خود کنند یا طرف را خوب بشناسند.
خیره شدن یعنی :زل زدن
خیره شدن:زل زدن
بادقت نگاه کردن ، زل زدن
زل زدن
با دقت نگاه کردن ، زل زدن ، دقت داشتن روی چیزی ، غرق در نگاه چیزی
نگاه کردن به چیزی با دقت
دقت روی چیزی
چشم دوختن
به یک چیزی نگاه کردن. غرق درچیزی شدن

بهت
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس