خیر

/xayyer/

    beneficent
    benevolent
    charitable
    righteous
    well-being
    plous
    good

فارسی به انگلیسی

خیر اندیشی
righteousness

خیر بده
charitable, habitually giving alms

خیر خواه
benevolent, public - spirited, benevolent, public-spirited, well-wisher, benevolent person, charitable, well-intentioned, well-meaning

خیر خواهی
benevolence, benevolence, philanthropy

خیر مقدم
address of welcome

خیر و رفاه عمومی
commonweal

خیر یا نخیر
no

مترادف ها

good (اسم)
خیر، خوبی، کامیابی، مال منقول، مال التجاره

well (اسم)
خیر، چشمه، دوات، چاه، ابده، رو آمدن آب و مایع

benefit (اسم)
استفاده، مزیت، سود، منفعت، مصلحت، خیر، احسان، مزایا، اعانه، نمایش برای جمعاوری اعانه، افاضه

alms (اسم)
صدقه، خیرات، خیر

handout (اسم)
خیرات، خیر، اعانه، نوبت بازی

welfare (اسم)
سامان، خیر، سعادت، اسایش، رفاه، شادکامی

almsdeed (اسم)
خیر

philanthropy (اسم)
خیر، بشر دوستی، نوع پرستی

aught (اسم)
خیر، هر چیزی، چیزی، هیچ چیز، بهیچ وجه، صفر

property (اسم)
خیر، استعداد، دارایی، خواست، خاصیت، مال، ویژگی، صفت خاص، ولک

benefaction (اسم)
خیر، بخشش، نیکی، احسان، کرم

boon (اسم)
مزیت، خیر، بخشش، خوبی، احسان، لطف، استدعاء، فرمان یادستوری بصورت استدعا

weal (اسم)
خیر، دارایی، سعادت، اسایش، ثروت

well-doing (اسم)
خیر

genial (صفت)
خوشرو، خون گرم، خیر، خوش مشرب، خوش دماغ

beneficent (صفت)
سودمند، مفید، خیر، نیکو کار، منعم

benignant (صفت)
مهربان، خیر، خوش خیم، لطیف

big-hearted (صفت)
مهربان، خیر، صمیمی، سخی، سخاوتمند، گشاده دل

kind (صفت)
خوب، مهربان، خیر، خوش خلق، خوش مزاج، خوش جنس، با محبت، مشفق، مهربانی شفقت امیز

good (صفت)
قابل، شایسته، پسندیده، خوب، صحیح، سودمند، مهربان، مطبوع، خیر، خوش، پاک، نیک، نیکو، ارجمند، خوشنام

non- (پیشوند)
خیر، منفی

no (لفظ)
خیر، نه خیر

پیشنهاد کاربران

مال و هر چیز خوب و پسندیده را نیز خیر می گویند
چنانکه در قران امده: انه لحب الخیر لشدید
یا قران مال به ار گذاشت میت را خیر مینامد : ان ترک خیرا
در پاسخ به صابر:
در خط پهلوی حرف خ و ه به طور مشترک با یک حرف نمایان میشده ( مثل c در انگیسی که هم آوی س و هم آوای ک را میرساند ) و اصلا ربطی به تبدیل نداره واژگان پیدا شده معمولا با ه نوشته و با خ بیان میشدن. مثل هانه که خانه خوانده میشده
منبع: یادگیری خط پارسی پهلوی
خیر عربی: در فارسی به معنای خوبی، پسندیده ، دارایی و ثروت و غیره می آید. ان تر ک خیرا الوصیةللوالدین. . .
سلیم
خیر: خوب، پاداش، مزد مانند خدا خیرت دهد یعنی خدا مزد و پاداش تو را بدهدیا کار خیر انجام داد یعنی کار خوب انجام داد.
خَیّر: نیکوکار
خیر واژه پارسی است که در عربی نیست و در ترکی همین طور این واژه فقط و فقط پارسی است.
برای بکار بردن نه نباید از خیر تنها استفاده کرد
زیرا خیر به مانای برکت است
و نه به مانای نیستی
برای بکار گیری خیر برای نه
باید ( نه خیر ) باهم بکار رود به معنی نه خیری درش نیست
اینچنین است که مانا میگیرد.
خیر به تنهایی به مانای برکت است.
هر چیزی که ناراحت کننده نباشد، مطابق میل
خیر واژه ای فارسی که در اصل �هیر� بوده مانند هیربد که در دین زرتشتی به کسی که هدیه های مردم رو جمع آوری می کند همچنین واژه هیرکانی که به جایی که دارای نعمت فراوان هست گفته مشود مانند جنگلهای هیرکانی
در زبان فارسی �ه� به �خ� تبدیل شده مانند
هور به خور
هیر به خیر
هوو به خوب
خیر، واژه ای ایرانی است. این واژه در زبان های ایرانی همچنان برجای مانده است.
در مازندرانی: خِر ، خار
در سنگسری : خارء
زبانِ سنگسری نزدیکترین زبان به زبانِ خوارزمی باستان است. واژه خوارزم نیز از ترکیب "خوار" و "زم" به معنای زمین خوب است.
...
[مشاهده متن کامل]

بنابراین ( خیر ) به تنهایی به معنای ( خوبی ) هست و به کار بردن آن بجای ( نه ) درست نیست بلکه ( نَه خیر ) درست است. پس:
نه خیر : در آن خوبی نیست
این گزاره با آنچه از زبان پهلوی آورده شد، همخوانی کامل دارد.

خیر : برگزیده خدا
در زبان عربی معنی خیر . محبت و تمایل و این الزاما همیشه مرتبط به خدا نیست
.
و از ریشه خیر. خیار است که اشاره به تمایل چیزی و انتخاب دارد
منبع مقاییس اللغه
پان ها ول نمی کنند و می خواهند همه چی رو به نام خود کند
.
می گوید: در زبانهای ایرانی خ و ه جانشین یکدیگر میشوند. این مورد در زبان های سامی بسیار رایجه. البته ح بجای خ و برعکس. و نه ه. بله ح که نمی تونی تلفظش کنی.
...
[مشاهده متن کامل]

تلفظ حمد یا حمید در زبان عربی و خمد یا خمید در دیگر زبان های سامی
ولابد ح اصلش ه می باشد!! نه خیر ربشه این حرف از حروف Proto - Sinaitic است که ارتباطی به زبان فارسی نداره. پس همیشه ح رو ه و ط رو ت . تفسیر نکنید چون نمی توانید تلفظش کنید

خیر
منابع• https://www.assyrianlanguages.org/sureth/dosearch.php
پول ندارم برادم مرده پول نیاز دارم
خوب و خوبی مقابل بد و بدی
کلمه ( خیر ) از نظر وزن وصفی است که از ماده ( خار، یخار، خیره ) اشتقاق یافته که این ماده به معنای انتخاب و اختیار کردن یکی از دو چیز و یا دو عملی است که به وجهی در انجام و یا اخذ آن در تردید باشد، و خیر
...
[مشاهده متن کامل]
از آن دو، آن است که در مطلوبیت و فضیلت ، برتری بر دیگری داشته اخذ آن متعین باشد. پس خیر از دو عمل ، آن عملی است که انجام آن متعین باشد. و خیر از دو چیز آن است که از جهت انتخاب مطلوب باشد، مثلا خیر از دو مال ، آن مالی است که از جهت تمتع و استفاده مطلوبتر باشد. و خیر از دو خانه ، آن خانه ای است که از جهت سکنی مطلوب تر باشد. و خیر از دو انسان ، آن فردی است که از جهت مصاحبت بهتر باشد. و خیر از دو رای ، آن رایی است که اخذ به آن بهتر باشد. و خیر از دو اله ، آن معبودیست که از جهت پرستش بهتر باشد. ( ترجمه ی تفسیر المیزان )

از ریشه خور میباشد و پارسی است
غلط و صحیح اصطلاحات عربی رایج هستند که معنی نه می دهند
خیر هم عبارت قرآنی خاص هست که همینطور معنی برکت میدهد که خود برکت هم عربی هست
یوخ

آدم خیر، خیرات دهنده
donor

مال و منال
یوخ

واژه خیر گویش دیگری از واژه آریایی *هیر heer به معنای �هدیه خدا� God Blessings است که دو معنای دیگر آن فروتنی و فرمانبرداری ( همخانواده با ایران و آریا/ائیریا ) و معنای سوم آن آتش است که هیربد به معنای آتش بان را از آن ساخته اند. واژه هیر در اوستایی به شکل **ایر به معنای خیرفرجامی سعادت آمده که از آن واژه ایریس به معنای خوراک حلال و ایربان به معنای نگهبان سعادت و یا خیربان را ساخته اند. در زبانهای ایرانی خ و ه جانشین یکدیگر میشوند مانند هانه - خانه هشک - خشک هاگینه - خاگینه هاک - خاک هدمت - خدمت، ازینرو هیر همان خیر است.
...
[مشاهده متن کامل]

دانستنی است که هنگام بیان واژه �نه� در پاسخ به کسی که کارش روبراه نمیشود میگویند خیر یا نخیر بدین معنا که اگر کار تو درست نمیشود بدان که به خیر توست شاید آن کار سرانجام خوبی نداشته و این یک هدیه از سوی خداست.

Beneficient , benevolent , charitable ,
برکت
سود ( در بازار )
یمن
امروزه روستایی است به نام خبر در دامنه¬ی شمال باختری کوه خبیر در 60 کیلومتری جنوب باختری شهرستان بافت.
بافت و خیر ( خبر ) دو شهرکند آبادان و با نعمت. ( حدودالعالم ص 126 ) .
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٧)

بپرس