خیانت کردن


    betray
    pervert
    tempt
    undo
    seduce
    to be treacherous

فارسی به انگلیسی

خیانت کردن به دوست خود
knife

خیانت کردن به معشوق
two-time

خیانت کردن به معشوقه
cheat

خیانت کردن به همسر
cheat, two-time

مترادف ها

betray (فعل)
فاش کردن، خیانت کردن، تسلیم دشمن کردن، خیانت کردن به

sell out (فعل)
خیانت کردن، یکجا فروختن

پیشنهاد کاربران

ادهان
اِدهان ، مُداهِنه ، مُداهِنَت کردن
having affair
نارو زدن
نادرستی کردن . [ دُ رُ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) خیانت کردن . خدعه ورزیدن : کنون ار شما نادرستی کنیدبه جنگ اندرون پیش دستی کنید. فردوسی .
نگاه کنید به خیانت. 1ـ ترک وفاداری. . .

بپرس