خیار

/xiyAr/

    cucumber
    option

فارسی به انگلیسی

خیار چنبر یا خیارشنبر
corrugated variety of cucumber, cassia fistula, purging cassia

خیار ریز
gherkin

خیار ریز تیغک دار
gherkin

خیار شور
pickle

مترادف ها

option (اسم)
اختیار، انتخاب، خیار، ازادی، خیار فسخ، خصیصه اختیاری، اظهار میل

cucumber (اسم)
خیار، هر بوته یا میوه خیاری شکل

پیشنهاد کاربران

از کهن خیار چنبر راخیار شِن و خیار سبز را خیار سینی میگوییم در لری.
در عربی از اختیار می آید.
درپارسی به مانکِ میوه ای از خانواده کدوئیان می باشد.
درلری بختیاری
خیار:بالِنگ
گوجه:تَماتَ
بلوط:بَلیت
گلابی:هِرمُو
کرفس:کِلَوس
خیار در لغت عربی به معنای اختیار داشتن می باشد و با همین معنی داخل در زبان فارسی شده است اما در اصطلاح فقهاء به معنای حقّ فسخ معامله می باشد
اختیار هر چیزی را داشتن
خیار: گزین. برگزیده. نخبه. ممتاز
"انواع میوه های دیگر همه خیار"
چهارمقاله نظامی عروضی سمرقندی
یعنی انواع میوه دیگری هم وجود دارد که همه "عالی و ممتاز" و لذیذ هستند. چون در سطرهای پیش که در متن بالا نیاورده ام از انواع انگورهای آبدار و خوشمزه هرات صبحت در میان بوده است.
خیار : حق فسخ عقد لازم
خیار Cucumber
نام علمی Cucumis sativus
اختیار در فسخ یک قرارداد در صورت فریب
به Weed یا ماری جوانا یا گل شاهدونه ی بی کیفیت میگن !
گلی که گیرایی نداره و سَم نیست ، میگن گل خیاری بود یا ( Pack ) خیاری بود
پک به بسته بندی ماری میگن
خیار در واقع اصطلاح و لقبی است که برای حمید به کار میرود.
حقی که به یکی از دو طرف معامله، یا هر دو طرف معامله، یا به یک فرد ثالث داده می شود که به موجب آن می تواند معامله را بر هم زند.
خاک بر سر اونای که چرت گفتن خربزه چیه احمقها خیار یعنی اختیار دادن یعنی تو داری یه سندی چیزی امضا میکنی باید بدونی یعنی چی
معنی حقوقی : اختیار فسخ عقد لازم
خربزه در زبان ملکی گالی بشکرد
سوالی که شاید شما هم بپرسید اگر کمبزه همان خربزه کال و نارس است چرا کشاورزان آن را به بازار عرضه می کنند و نمی گذارند بزرگ شود و تبدیل به یک خربزه عالی گردد، اولین جواب، تقاضا است وقتی عده ای حاضرند برای همین خربزه نارس و کوچولو پول خوبی بدهند کشاورز هم عرضه می کند بهرحال عده ای آن را اینجوری می پسندند یا نمی توانند صبر کنند تابستان شود و خربزه تهیه کنند و به قولی تا گوساله گاو شود دل صاحبش کباب شود قضیه این افراد شده است با این تفاوت که این ها، صاحب کمبزه و خربزه نیستند اما بهرحال طاقت و صبر ندارند تا کاملا برسد در ضمن کشاورز هم سریع تر با عرضه کمبزه به درآمد می رسد و نیازی به هزینه آبیاری و مراقبت تا تبدیل به خربزه نخواهد داشت اما حکایت عرضه اولیه این محصول در بازار گویا از این جا نشات می گیرد که کشاورز در حین سرکشی به خیارزار، میوه های کرمو و در حال خراب شدن را جدا کرده است تا اگر برای آن آینده ای نمی بیند لااقل بدرد خوراک گاو و گوسفندش بخورد و آنها را به منزل آورده در آنجا فرزندان یا زنِ خانه خصوصا اگر زن حامله بوده بدنبال کنجکاوی و چشیدن میوه، طعم و مزه ان را می پسندند و سال های آینده هم یاد کمبزه کردند که چه مزه ی نیکو داشت و کم کم، پولدار های عاشق طعم شده، برای بهره بردن، حاضر به پرداخت پول در ازای آن شدند و بدین ترتیب کمبزه خراب و یا ضایعات آن مال بُزی شد و کمبزه های سالم یا تقریبا سالم مال آدم های کمبزه خور، خلاصه نام کمبزه حکایت از خربزه ی کال کرمو شده که فقط بدرد بُزی می خورد است.
...
[مشاهده متن کامل]

بزک نمیر بهار میاد کمبزه با خیار میاد، کمبزه و خیار کرمو شده که هرچند از دیده ی کشاورز افتاده اما برای بز و بزغاله حکم چلو کباب دارد. اما وعده دادن دولت هایی چون حسن روحانی به مردم که برجام بیاید چگونه می شود حکایت آن کشاورزی است که بزغاله را بی خوراک گذاشته و می گوید صبرکن وضع خوب می شود و بهار می اید و کمبزه با خیار میاد که البته مردم ایران حتی کمبزه برجام را نچشیدند چه برسد به خربزه ان ( علی برکت ا. . ) .

خیار، به معنای اختیاراست و حقی است که به بایع و مشتری در معامله جهت فسخ داده می شود و انواع گوناگونی دارد :
خیارمجلس
خیارحیوان
خیارتاخیرثمن
خیارشرط
خیارغبن
خیارعیب
خیاررویت و تخلف وصف
و. . . . . . .
خربزه.
در گویش شهرستان بهاباد، کلمه ی خیار ( به تنهایی ) به معنای خربزه است و کمتر از لفظ خربزه استفاده می شود و به خیار به معنای متداول در کشور، خیار سبز گفته می شود علاوه بر کلمه ی خیار سبز از واژه ی خیاربُلِنگ ( خیاربالنگ ) هم استفاده می شود. البته استعمال واژه ی خیار سبز بیشتر از خیاربلنگ است در ضمن در این شهر به خیار چنبر، شِنگ گفته می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

۱. میوه ی خیار ( Cucumber )
۲. وقتی در رابطه با عمل بکار میره یعنی حرکت ضایع و نسنجیده و غیر منطقی و غیرعقلانی.
مثال :
*رفیقم بهم فلشِش ( Flash ) رو داد گفت برام چندتا فیلم باحال بریز. بعد فرداش ساعت ۷ صبح زنگ زد گفت پاشو فلشمو بیار مرکز شهر لازمش دارم. خداوکیلی چقدر این حرکت خیاره. اون فلششو داده، من براش فیلم ریختم. خودش باید بیاد فلششو ببره. من حمالش که نیستم
...
[مشاهده متن کامل]

*آره میدونم چی میگی داداش. یه سری آدما اینجورین و معرفت حالیشون نیست
۳. در رابطه با مواد مخدر خصوصا علف ( weed ) هم بکار میره اگه اون علف قوی و حرفه ای نباشه :
مثال :
داداش دفعه قبل گلی که بهم دادی خیلی خیار بود. اصلن منو نگرفت ( منو high نکرد )
*دلیل این که خیار تو اینجور جاها میاد اینه که طبع خیار سرده و سرّ میکنه آدمو و تو همه جا پیدا میشه و فراوانه و همینطور نسبت به اکثر میوه ها ارزونه و حتی مزه ی منحصر بفردی هم نداره ( با نمک میخورنش که مزه اش بهتر شه )

حقی که به یکی از دو طرف معامله یا هر دو داده شود که به موجب آن، معامله را بر هم زند.
حقی که هر یک از طرفین میتوانند بگیرند.
برابر پارسی خیار بالنگ هست
در گویش مردم استان کرمان به خربزه، خیار گویند.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٣)

بپرس