خویشکام


    self-indulgent
    tyrannical
    tyrant

پیشنهاد کاربران

پسر بود زو را یکی خویشکام. . . . پدر کرده بودیش گرشاسپ نام
زو ( زو طهماسپ پادشاه ایران در شاهنامه )
خویشکام - مُراد، منظور، قصد، نیت -
خودکامه، خودسر، خودپسند، دیکتاتور!