خویشاوندان


    family
    kin
    kindred
    kinfolk
    people

مترادف ها

kinfolk (اسم)
خویشاوند، خویش و قوم، اقوام، خویشاوندان

kinsfolk (اسم)
خویشاوندان، قوم و خویشان

پیشنهاد کاربران

نیازاده
انساب
متعلقان
فک و فامیل
ارحام
عترت
قرابت داران
قرابت دار. [ ق َب َ ] ( نف مرکب ) دارای نسبت خواه از طرف خون یا از طرف ازدواج . || خویشاوند. ( ناظم الاطباء ) .
خودی ها
اطراف
نزدیکان و خویشاوندان کسی. ( ناظم الاطباء ) . خویشان. ( یادداشت مؤلف ) .
کس و کار

بپرس