خوی

/xoy/

    attribute
    custom
    habit
    sweat
    perspiration
    khoy
    kidney
    wont
    like

فارسی به انگلیسی

خوی اور
diaphoretic, habit-forming

خوی جایگزین شده
second nature

خوی ریشه گرفته
second nature

خوی زنانه
feminine, womans apartment

خوی ساز
habit-forming

خوی گان
ethic, ethics

خوی گیری
habituation, custom

خوی ویژه
quirk

مترادف ها

addiction (اسم)
خو گرفتگی، عادت، اعتیاد، اعتیاد دادن، میل، تمایل، خوی، طبع، فرقه

nature (اسم)
نهاد، خوی، طبع، روح، خیم، سیرت، نوع، گونه، خاصیت، سرشت، طبیعت، خو، فطرت، افرینش، مشرب، خمیره، ذات، ماهیت، گوهر، غریزه، منش

character (اسم)
نهاد، خوی، طبع، شخصیت، دخشه، خط، خیم، سیرت، رقم، خاصیت، سرشت، طبیعت، صفات ممتازه، خط تصویری، خو، مونه، هر نوع حروف نوشتنی و چاپی

habit (اسم)
عادت، خوی، جامه، خو، عرف، لباس روحانیت، روش طرز رشد

custom (اسم)
عادت، خوی، رسم، عرف، مرسوم، سنت، حقوق گمرکی، برحسب عادت

affection (اسم)
تاثیر، خوی، مهربانی، عاطفه، محبت، ابتلاء، مهر، برخورد، عدم تنافر، عطف، علاقه

temper (اسم)
خوی، طبع، خشم، حالت، خیم، مزاج، سرشت، طبیعت، خو، قلق

temperament (اسم)
خوی، خونگرمی، حالت، خیم، مزاج، سرشت، طبیعت، خو، فطرت

propensity (اسم)
میل، خوی، تمایل طبیعی، گرایش، رغبت، علاقه شدید به چیزی، میل باطنی

bent (اسم)
میل، خوی، خم، خمیدگی، علف بوریا، علف نیزار، علف شبیه نی، نشیب

sweat (اسم)
خوی، عرق، عرق ریزی

perspiration (اسم)
خوی، عرق، عرق بدن، کار سخت، عرق ریزی

strain (اسم)
خوی، تقلا، کوشش، کشش، اصل، خیل، نژاد، اسیب، زور، درد سخت، کشیدگی عضله، صفت موروثی، خصوصیت نژادی، در رفتگی یا ضرب عضو یا استخوان

squint (اسم)
خوی، لوچی، دوبینی، احولی، نگاه با چشم نیمباز

slobber (اسم)
خوی، گل، گلیز، لجن، بزاق، اب دهان، گریه بچگانه

slabber (اسم)
خوی، ماشین تراش، اره تخته بری، تکه تکه کننده

proclivity (اسم)
میل، تمایل، خوی، تمایل طبیعی به چیز بد

saliva (اسم)
خوی، بزاق، اب دهان، خدو

پیشنهاد کاربران

خوی در گویش دشتی ریخت دیگری از خایه هست، و باید بیافزائیم که از لحاظ تلفظ با واژه خوب به معنای سرشت و طبیعت افراد متفاوت هست.
خوی بزرگترین شهرستان استان آذربایجان غربی بعد از ارومیه هست. گذرگاه مرزی رازی در شهر خوی هست که سالانه مخصوصا ایام عید مسافران زیادی از کشور عزیزمان ایران از این پایانه مرزی وارد کشور ترکیه می شوند. مقبره شمس تبریزی و آرامگاه پوریای ولی در این شهر واقع شده است. منطقه فیرورق خوی یکی از خوش آب و هوا ترین مکان های ایران به حساب میاد. مردم خوی اکثریت شیعه هستند و سید ابوالقاسم موسوی خویی از تأثیرگذارترین و پُرمقلدترین مراجع تقلید شیعه اهل خوی بودند و باعث افتخار این شهر می باشند. تخمه آفتابگردان خوی هم تو کل ایران معروفه و رو دستش نیست! کوه معروف این شهر هم اسمش اورین ـه.
...
[مشاهده متن کامل]

از همین جا هم از تمام کسانی که تو زلزله خوی به این شهر کمک کردن چه کمک های مردمی و چه دولتی کمال تشکر را دارم.

خوی در کردی کرمانجی به معنی نمک است ولی کرد های نیمه جنوبی سلماس به آن طرف تر نمک را خه khe, x� می گویند لازم نیست از سطح سوادی که کمتر از دانشمند و متخصصان یک حوزه علمی است را با هم برابر بدانیم زیرا آنها پراکندگی گویش های زبانی یک قوم را می دانند
...
[مشاهده متن کامل]

اون کاربر آران مهرزاد که گفت اینجا اصلا کردی نیست! هر کردی هم آمده مهاجرت کرده. لطفاً در هنگام استفاده از گاز پیک نیکی از اصل بودن جنس اطمینان حاصل فرمایید زیرا ساقی تون حلال خور نبوده، قدمت کردها از آذری ها در خوی بیشتر است بله درست است مردم خوی، صلح جو اند ولی در عصر صفوی، از ارس باران ( قره داغ ) و شبستر و مرند به سمت شهر خوی و بخش های شرقی آن، مهاجرت کردند اما مردم کرد و آذری شهرستان خوی شبهات بسیاری به یکدیگر دارند از لحاظ قیافه و کالبد ، در بین هر دو قد کوتاه با انگشتان ظریف دیده می شود، تنها مردمی که در آنجا شبیه به این دو قوم نیست ترک های سنی یا کوره سنی است که از لحاظ فرهنگی و حتی قیافه و کالبد هم فرق دارند. در ضمن، حکومت طولانی خانات دنبلی ( که اصالت کردی داشتند سپس از مذهب اهل سنت به تشیع گرویدند ) بر محدوده شهرستان خوی را نمی توان از تاریخ خوی حذف کرد. حتی جمعیت زیادی از کرد های ساکن خوی ، از قرون گذشته به علت دوری از سایر کرد ها و قرار داشتن در بین آذری ها و ترک زبان ها ، امروزه در خوی زبان تکلم آنان ترکی شده است در غرب بخش های قطور و زورآباد اکثریت مناطق کردنشین اند کرد ها همانند ترک زبان ها و آذری ها نیستند که اسامی هرچه اماکن گردشگری و تفریحی مربوط به قوم دیگر را تحریف کنند مثلاً کوه عَورین یا أورین که کلمه ای کردیست و به معنی ابری است ، را ریشه یابی غیر منطقی از ترکی گرفته اند که گاهی اوقات اژدها و بعضاً بزرگ معنی کرده اند هرکس تنها هفته ای در خوی بماند خواهد دید اکثر اوقات مه و ابر اطراف کوه را فرا گرفته است هر انسانی با هر مقداری از سواد و سن همیشه گفته هایش نشانه ای
از درک و شعور اش است ولی کسی به آذری های خوی توهینی نکرده است

خصلت. اخلاق
خوی در آذری از ریشه ( قوی ) جای پست ( میان کوهها ) ریشه گرفته
اینجا اصلا کردی نیست! هر کردی هم آمده مهاجرت کرده.
اساس و ریشه اینجا از هزاران سال قبل همین مردمان هستن . مردمان مهاجم و ستیزه جو هم نیستن که بگید حمله کردن. همیشه هم در طول تاریخ مدافع بودن مثل جنگ چالدران
...
[مشاهده متن کامل]

اینکه شهر خوی مروارید شهرهای آذری رو می خوان به طریقی کردی جلوه بدن چی هست؟
خویی ها بسیار زیبا رو و باهوش هستن و به لحاظ چهره نیز با کردها بسیار متفاوت هستن.
چندین متن توهین آمیز هم از کردها دیده شده که عجیب و در نوع خودش باعث تاسف و البته جالب هست. با آرزوی موفقیت برای تمامی عزیزان

شراب خورده و خوی کرده می روی به چمن
که آب روی تو آتش در ارغوان انداخت ( حافظ ) . خوی: بر وزن مِی نیز تلفظ می شود. عرق انسان و حیوانات را گویند.
در کوردی نمک xw� خوئ یا x� خئ یا xuh خوه xwa خوا است و هیچ ربطی به شهر خوی که khoy تلفظ میشه ندارد xoy در کوردی به معنادی خود بودن است تو هنبانه بورینه هژار هم اینو نوشته و اسم شهر خوی بعقیده برخی به شهر باستانی اولخو میتونه باشه .
شهر خوی واژه زبان کوردی است
من بچه خوی هستم خوی دارای معادن زیادی از نمک است
برای همین اسمش خوی است
خوی xoy
خوی به معنای خلق و سرشت یا خلقت هستش
خوی در زبان کردی کرمانجی و سایر گویش های کردی به معنی نمک است
و به این صورت ها نوشته میشه
xw� خوی
Xwa خوا
X� خِ
و در زبان پهلوی باستان که با زبان کردی هم ریشه است به نمک xweyd خوید گفته میشده .
شهر خوی هم به خاطر معدن های نمک زیادی که داره به این اسم نام گذاری شده
خوی
خِو
خِ
در زبان کردی و در گویش های مختلف به معنی نمک هست
شهر خوی معدنهای نمک زیادی داره به همین علت نام این شهر خوی هست
خصلت
خوی:در زبان کرمانجی نمک به صورت خوی khoy تلفظ نمیشه بلکه به صورت Khwe خئوِ تلفظ میشه و به صورت xw� نوشته میشه x همون خ هست w معادل و عربی هست و اُ تلفظ نمیشه و � هم به صورت اِ فارسی تلفظ میشه و ی تلفظ نمیشه پس بین کلمه نمک کرمانجی خئوِ و شهر خوی هیچ ارتباط معنایی و نوشتاری وجود ندارد
مشرب
خوی یا خویا: در زبان چینی به معنی زیبا، خوش چهره و خوش تیپ است
خوی:شهر خوی از قدیمترین شهرهای آزربایجان است و بدین سبب در متون تاریخی سلجوقی بنام ترکستان ایران نامیده شده است. "حمدالله مستوفی" در نزهت القلوب در باره خوی میگوید: "مردمش سفید چهره و ختای نژاد و خوب صورتند و بدین سبب خوی را ترکستان ایران خوانند
خوی در کلمه خلق و خوی به معنای اخلاق رفتار است
معنای شور وروستایی باقدمت سیصد سال درچهارمحال وبختیاری با سه هزار جمعیت به همین معناست
روحیه
خوی: در پهلوی خوگ xōg بوده است.
( ( جوانیش را خوی بد یار بود ؛
همه ساله ، با بد به پیکار بود. ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 216. )

خون شدن خوی : کنایه ای است ایما از شرم بسیار و ژرف.
خردمند مردم چه گوید کنون ؟
خُویِ شرم ، از این داستان گشت خون
نامه ی باستان ، ج ۳ ، داستان سیاوش ، دکتر کزازی ۱۳۸۴، ص ۲۴۶.
خصلت. طبیعت

درزبان کردی یعنی نمک
منش
رفتار، کردار
ذات
در زبان لری بختیاری به معنی
می خواهی
Xoe
ذات هم گفته می شود
اخلاق
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٩)

بپرس