خونابه

/xunAbe/

    plasma
    serum
    thin transparent blood

مترادف ها

sanies (اسم)
زردآب، خونابه، چرک و خون

ichor (اسم)
خونابه، خون خدایان، اب جراحت

plasma (اسم)
خونابه، پلاسما، قسمت ابکی خون

plasm (اسم)
خونابه، پلاسما، قسمت ابکی خون

serum (اسم)
خونابه، سرم، اب خون، اب پنیر

پیشنهاد کاربران

حنای گریه ؛ کنایه از اشک خونین :
سرشک ما همه خونابه دل وجگر است
خزان خنده ندارد حنای گریه ما.
( از آنندراج ) .
خونابه خوردن یعنی رنج کشیدن

خونابه خوردن:رنج بسیار کشیدن

آب جگر
خونابه خوردن
رنج بسیار کشیدن
خونابه خوردن ، دلات برغمی که انسان رادرگیرکرده . غم سنگین . غم ازدست دادن عزیز
اشک خونین
پلاسما
سرم

بپرس