خون بها

/xunbahA/

    blood money

فارسی به انگلیسی

خون بها یا خون تاوان
blood-money

مترادف ها

blood money (اسم)
دیه، خون بها

wergild (اسم)
دیه، خون بها

ransom (اسم)
خون بها، فدیه، فدا، جزیه

پیشنهاد کاربران

خون بها ( به انگلیسی Ransom، پخش در برخی کشورها The Terrorists و پخش در ایران با نام سه ثانیه به جهنم ) فیلمی محصول سال ۱۹۷۴ و به کارگردانی کسپر ورده است. در این فیلم بازیگرانی همچون شان کانری، ایان مک شین و ایزابل دین ایفای نقش کرده اند.
خون بها
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/خون‌بها_(فیلم_۱۹۷۴)
خون بها یک مجموعه تلویزیونی با نام اصلی «خون مردگی» محصول سال ۱۳۸۵ به کارگردانی جواد مزدآبادی، نویسندگی سعید نعمت الله و تهیه کنندگی محمدرضا شفیعی است که پس از چهار سال در نهایت در محرم ۱۳۸۹ از شبکه یک پخش شد. این مجموعه در ۱۴ قسمت ۴۵ دقیقه ای تهیه شد. جوان ورزشکاری بعد از حضور در مسابقات جهانی به ایران بازگشته و با قتل مشکوک برادرش مواجه می شود. در این ماجرا به مفاهیم عاشورایی نیز در جایگاه خود پرداخته می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

• پولاد کیمیایی در نقش رسول
• عبدالرضا اکبری
• سیاوش طهمورث
• حبیب دهقان نسب
• لیلا اوتادی در نقش فرشته
• حسن علیرضایی در نقش حامد خضوعی
• احمد کاوری در نقش وکیل
• زهره سطانی
• شهرام عبدلی
• سولماز غنی
• کاظم افرندنیا
• امیر غفارمنش
• پوراندخت مهیمن
• مهدی فقیه
• حسن تسعیری
• سیروس میمنت
• سیدحسین یعقوبی ( مدیر تولید )
• حبیب قلی زاده ( دستیار اول کارگردان )
• حمید احمدی ( مدیر تصویربرداری )
• ایرج ملکی ( طراح صحنه و لباس )
• علی محمودی و سعید پروینی ( مدیر تدارکات )
• مجتبی برهانی زاده ( صدابردار )
• وحید صالحی ( مدیر مالی )
• مجری طرح مؤسسه فرهنگی هنری وصف صبا

خون بها
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/خون‌بها_(مجموعه_تلویزیونی)
Ransom
ما بها و خونبها را یافتیم
جانب جان باختن بشتافتیم
ای حیات عاشقان در مردگی
دل نیابی جز که در دل بردگی
من دلش جسته به صد ناز و دلال
او بهانه کرده با من از ملال
گفتم آخر غرق تست این عقل و جان
...
[مشاهده متن کامل]

گفت رو رو بر من این افسون مخوان
من ندانم آنچ اندیشیده ای
ای دو دیده دوست را چون دیده ای
ای گرانجان خوار دیدستی ورا
زانک بس ارزان خریدستی ورا
هرکه او ارزان خرد ارزان دهد
گوهری طفلی به قرصی نان دهد
غرق عشقی ام که غرقست اندرین
عشقهای اولین و آخرین
مجملش گفتم نکردم زان بیان
ورنه هم افهام سوزد هم زبان
من چو لب گویم لب دریا بود
من چو لا گویم مراد الا بود
من ز شیرینی نشستم رو ترش
من ز بسیاری گفتارم خمش
تا که شیرینی ما از دو جهان
در حجاب رو ترش باشد نهان
تا که در هر گوش ناید این سخن
یک همی گویم ز صد سر لدن

همون دیه خودمونه
تاوان . . . . دیه. . . .
تاوان و دیه ٔ ریخته شدن خون و کشته شدن کسی
سلسلهٔ موی دوست حلقه دام بلاست
هر که در این حلقه نیست فارغ از این ماجراست
گر بزنندم به تیغ در نظرش بی دریغ
دیدن او یک نظر صد چو منش خونبهاست
...
[مشاهده متن کامل]

خونبها = درد است. درد ( بضم دال ) همان عشق خالص بر جای مانده در دل سالک نسبت به معشوق است که معشوق آنرا از دل سالک می رباید و آن را به دل خود به ودیعه به عرش میبرد

ارش، خون تاوان، دیه

بپرس