خوشه کردن


    bunch
    ear

مترادف ها

truss (فعل)
جفت کردن، بهم بستن، بستن، دسته کردن، بسیخ کشیدن، خوشه کردن، گره زدن، چوب بست زدن، بادبان را جمع کردن، بار سفر بستن

cluster (فعل)
جمع کردن، دسته کردن، خوشه کردن

bunch (فعل)
دسته کردن، خوشه کردن

پیشنهاد کاربران

بپرس