خوشرویی

/xoSruyi/

    amiability
    seemliness
    cheerfulness

مترادف ها

beauty (اسم)
حسن، خوش رویی، خوشگلی، خوبرو، زیبایی، جمال، زنان زیبا، خوبی، خوبرویی

affability (اسم)
خوشایند، خوش رویی، دلجویی، مهربانی، خوشخویی، مدارا

amiability (اسم)
خوشایند، خوش رویی، مهربانی، خوش قلبی، دلپذیری، شیرینی

geniality (اسم)
خوش رویی، خونگرمی، خوش مشربی

neighborliness (اسم)
خوش رویی

cordiality (اسم)
خوش رویی، مهربانی، گرمی، خونگرمی، صمیمیت، مودت قلبی

hospitality (اسم)
خوش رویی، ضیافت، مهمان نوازی

attractiveness (اسم)
خوش رویی

handsomeness (اسم)
خوش رویی

پیشنهاد کاربران

ابرو فراخی
روتازگی. [ زَ / زِ ] ( حامص مرکب ) تازه رویی. ( آنندراج ) . خوشرویی. گشاده رویی. بشاشت :
به روتازگی گفت شه را سلام
شهش داد پاسخ بعذر تمام.
میرخسرو ( از آنندراج ) .
و رجوع به تازه رویی شود.

خندان

بپرس