غالیه بار. [ ی َ / ی ِ ] ( نف مرکب ) به معنی غالیابار است که کنایه از بوی خوش دهنده باشد. ( برهان ) ( آنندراج ) . غالیه بخش :
مگر که غالیه میمالی اندرو گه گاه
وگرنه از چه چنان تافته است و غالیه بار.
... [مشاهده متن کامل]
فرخی.
ناز از تو سزد بر من مسکین که تو ایدون
با طره مشکین و خط غالیه باری.
فرخی.
گرنه ز سر زلف بخم خیزد هر شب
باد سحری ، از چه سبب غالیه بار است ؟
سروش اصفهانی.
مگر که غالیه میمالی اندرو گه گاه
وگرنه از چه چنان تافته است و غالیه بار.
... [مشاهده متن کامل]
فرخی.
ناز از تو سزد بر من مسکین که تو ایدون
با طره مشکین و خط غالیه باری.
فرخی.
گرنه ز سر زلف بخم خیزد هر شب
باد سحری ، از چه سبب غالیه بار است ؟
سروش اصفهانی.