خوش گذرانی کردن


    beguile

مترادف ها

riot (فعل)
عیاشی کردن، خوش گذرانی کردن، شورش کردن

live in pleasure (فعل)
عیاشی کردن، خوش گذرانی کردن

frivol (فعل)
کار بیهوده کردن، وقت تلف کردن، بهدر دادن، خوش گذرانی کردن

junket (فعل)
خوش گذرانی کردن، سور زدن، سفر تفریحی کردن

پیشنهاد کاربران

بپرس