voluptuous
خوش هیکل
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
خوش ریخت، خوش اندام، خوش هیکل
مستقیم، سر راست، قائم، خوش هیکل، شرافتمند
شبیه مجسمه، خوش هیکل، مجسمه وار، تندیس وار
موزون، خوش هیکل
پیشنهاد کاربران
همایون پیکر. [ هَُ یوم ْ پ َ / پ ِ ک َ ] ( ص مرکب ) دارای پیکر زیبا و باشکوه . خوش اندام : همایون پیکری نغز و خردمندفرستاده به من دارای دربند. نظامی .
خوش تراش
- بهی پیکر ؛ خوب روی و خوب صورت ونیکوشکل و خوش اندام. ( ناظم الاطباء ) :
بدو گفت شخصی بهی پیکری
گمانم چنانست کاسکندری.
نظامی.
بدو گفت شخصی بهی پیکری
گمانم چنانست کاسکندری.
نظامی.
خوش ترکیب
ظریف