خوش نما


    scenic
    smart
    well-seeming
    decent
    glossy

مترادف ها

attractive (صفت)
جاذب، جالب، دلربا، خوش نما، فریبنده، مورد توجه، دلکش، کشنده

appealing (صفت)
جذاب، خوش نما

pleasant (صفت)
پسندیده، خوب، خوشایند، دلپذیر، مطبوع، خوشحال، خوش نما، باصفا، خوش، خوش مشرب، نیکو، مورد پسند

showy (صفت)
ظاهر نما، خود نما، خوش نما، ظاهری، زرق و برق دار، پر جلوه

glossy (صفت)
براق، خوش نما، صاف، صیقلی، جلا دار

pretty (صفت)
خوب، خوش نما، قشنگ، شکیل

پیشنهاد کاربران

خوش نما
معنی:�آراسته، ظاهر خوش�
معنی
خوشنما: زیبا
متضاد
خوشنما: زیبا
ولی فک کنم متضادش زیبا هم میشه اما مطمئن نیستم
مجید علیائی
جواب . پیراستن
براق
رعنا
زیبا آراسته چیزی که ظاهر خوبی دارد
خوش نما: زیبا ـ، آراسته، چیزی که ظاهرش خوشایند باشد.
کلمه : خوش نما
معنی :قشنگ
مخالف : زشت
مخالف
زیبا و آراسته
زیبا ، اراسته ، قشنگ
موزون، برازنده
یعنی خوش منظره ودلپذیر

خوش ظاهر
زیبا ، قشنگ، خوشگل
زیبا واراسته
قشنگ
زیبا، آراسته، چیزی که ظاهرش خوشایند باشد.
ظاهر قشنگ
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٩)

بپرس