handsome (صفت)خوب، خوشرو، دلپذیر، مطبوع، زیبا، خوش اندام، خوش روی، خوبرو، خوش منظر، خوش قیافه، قسیمgood-looking (صفت)خوشرو، قشنگ، خوش منظر، خوش قیافهpersonable (صفت)جذاب، موقر، خوش قیافه، شخصی، با شخصیت، خوش سیما
خوش برورویعنی خوشگلی منمقبول طلعتملک گفت : شنیدم که بازرگانی پسری داشت مقبل طالع، مقبول طلعت ، عالی همت. . . ( مرزبان نامه چ قزوینی ص 59 ) . در نواحی ابخاز. . . دوستی داشتم مهترزاده الحق جوانی هنرمند شیرین و شمشیرزن ، مقبول طلعت ، تمام آفرینش. . . ( منشآت خاقانی چ محمد روشن ص 81 ) .+ عکس و لینک