eloquent (صفت)سخنگو، سخن آرا، سلیس، فصیح، سخنور، شیوا، خوش زبانoratorical (صفت)سخن آرا، خوش زبان، وابسته به سخنرانیsilver-tongued (صفت)سخن آرا، فصیح، خوش زبان، چرب زبانmellifluous (صفت)شیرین، ملیح، خوش زبان، عسلی، عسل دار، خوش صحبت، خوش هواmellifluent (صفت)شیرین، خوش زبان، عسلی، عسل دار، خوش صحبت، سرشار از عسل، خوش هوا
خوش زبان ؛ گفتار خوب. خوب گفتار.ملیح الکلام ؛ فصیح و زبان آور. ( ناظم الاطباء ) . رجوع به ترکیب بعد شود. - ملیح المحاوره ؛ خوش بیان. شیرین سخن. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) .بامزه+ عکس و لینک