خوش خیم

/xoSxim/

    benign
    benignant
    innocent
    benignly

مترادف ها

benignant (صفت)
مهربان، خیر، خوش خیم، لطیف

benign (صفت)
مهربان، خوش خیم، بی خطر، ملایم، لطیف

پیشنهاد کاربران

خوشه در زبان ترکی سالخیم می گویند. واژه ی سالخیم از مصدر سالانماخ گرفته شده که معنی آویزان شدن و آویختن می دهد پس سالخیم یعنی آویخته و آویزان. سالخیم یعنی خوشه ای که آویزان است مثل خوشه ی انگور که در�
...
[مشاهده متن کامل]

ترکی به آن سالخیم گفته می شود و واحد شمارش خوشه ی انگور نیز می باشد. بیر سالخیم اوزم. ( یک خوشه ی انگور ) . . سال خیم ( خوشه آویزان شده ) . . . خوش خیم ( خوشه ایی که خوش و خوب است و در بدن متاستاز نمی دهد. و باعث نگرانی مریض نمی شود ) . . بدخیم ( خوشه ی بد که در بدن متاستاز می دهد. و باعث نگرانی مریض و خانواده اش می شود. که از همه دور باد )

بپرس