خوش خیم

/xoSxim/

    benign
    benignant
    innocent
    benignly

مترادف ها

benignant (صفت)
مهربان، خیر، خوش خیم، لطیف

benign (صفت)
مهربان، خوش خیم، بی خطر، ملایم، لطیف

پیشنهاد کاربران

سالخیم ( خوشه انگور در تورکی، که در حال سالانماق است ) خوش خیم ( خوشه خوب ) بد خیم ( خوشه بد )
ریشه ی واژه های #دشمن , #دشوار ✅
#دشنام , #دژخیم ✅
همه ی این واژگان از فعل دشمک - deşmək در ترکی هستند.
در کتیبه های اورخون فحاشی کردن به صورت یازماق آمده یازماق در اصل به معنی خراشیدن است.
...
[مشاهده متن کامل]

دشمک در ترکی به معنی دریدن همراه با سوراخ کردن است به طور کلی سوراخ کردن به کار میرود. ✳️ یارامی دشدیم ( زخمم را خراشیدم سوراخ کردم تا خونابه و چرکش بیرون بیاید )