خوش خوراک

/xoSxorAk/

    gourmet
    gourmand
    gastronomic
    pleasing to the taste

مترادف ها

gastronome (اسم)
خوش خوراک، خوراک شناس، علاقه مند به غذای خوب

delicious (صفت)
خوش طعم، چیز لذیذ، لذیذ، خوش مزه، مزه دار، خوش خوراک

پیشنهاد کاربران

خوش خواره ؛ خوش خورنده. غذای لذیذ خورنده. آنکه غذای لذیذ خورد.
شعری از ایرج میرزا:
بلی کیرست و چیز خوش خوراکست * زعشقِ اوست کاین کُس سینه چاکست

بپرس