دماغ پرور. [ دَ / دِ پ َرْ وَ ] ( نف مرکب ) دماغ پرورنده. که مشام را خوش آید. که مشام جان را نوازش دهد. که مایه نوازش و حظ مغز و اعصاب گردد : یک دسته گل دماغ پرور از خرمن صد گیاه بهتر. نظامی. زآن بوی خوش دماغ پرور اعضاش گرفته رنگ عنبر. نظامی.
Scented. دقت کنید smelly میشه بدبو
عنبرنسیم
غالیه بار. [ ی َ / ی ِ ] ( نف مرکب ) به معنی غالیابار است که کنایه از بوی خوش دهنده باشد. ( برهان ) ( آنندراج ) . غالیه بخش : مگر که غالیه میمالی اندرو گه گاه وگرنه از چه چنان تافته است و غالیه بار. ... [مشاهده متن کامل]
فرخی. ناز از تو سزد بر من مسکین که تو ایدون با طره مشکین و خط غالیه باری. فرخی. گرنه ز سر زلف بخم خیزد هر شب باد سحری ، از چه سبب غالیه بار است ؟ سروش اصفهانی.
در بازی جدولانه دو، مرحله دوم، جواب میشه: عنبربار.