خوره

/xore/

    gangrene
    leprosy
    buff
    guzzler

فارسی به انگلیسی

خوره ای
leprous

خوره چیزی بودن
fetish, itch

خوره دار
leper

خوره فرهنگ
culture vulture

مترادف ها

chancre (اسم)
شانکر، خوره، سیفلیس

leprosy (اسم)
خوره، جذام، مرض جذام

lepra (اسم)
خوره

gangrene (اسم)
ولگرد، خوره، قانقاریا، فساد عضو بر اثر نرسیدن خون

hansen's disease (اسم)
خوره، جذام، بیماری هنسن

پیشنهاد کاربران

خورهٔ بلا: کنایه از شکمی که سیرمونی ندارد. شبانه روز کارش این است که بریزد به خورهٔ بلا. ( مثال ذهنی است )
معروف است که گویند؛ انگار خوره افتاده به جانم. منظور بیماری خوره یا همان بیماری جذام است که بدن انسان را از بین برده و به نوعی می خورد و نابود می کند.
خوره: ( canker ) ) [امراض نباتی]زخم باز و فرو رفته ای که انساج آن مرده و اکثرا در قسمت چوبی نبات به وجود می آید.
کیسه بسار بزگ بافته شده از نخ پنبه ای ک بر پشت الاغ می گذاشته اند.

بپرس