گونه دیگر فعل خوردن، خورشتیدن است.
مانند کردن و کِنِشت
بالیدن و بالشتن
داشتن و دارِشتن و دارشتیدن
و. . .
خورشت بن حال از خورشتن است، بن حال از خوردن هم میشود خور اگر با اِش نام ساز همراه شود میشود خورِش که آن هم درست است. ولی فرق هست از دید ساختاری میان خورش و خورشت گرچه هردو از نظر معنی میتوان گفت یکی اند.
... [مشاهده متن کامل]
مانند کردن و کِنِشت
بالیدن و بالشتن
داشتن و دارِشتن و دارشتیدن
و. . .
خورشت بن حال از خورشتن است، بن حال از خوردن هم میشود خور اگر با اِش نام ساز همراه شود میشود خورِش که آن هم درست است. ولی فرق هست از دید ساختاری میان خورش و خورشت گرچه هردو از نظر معنی میتوان گفت یکی اند.
... [مشاهده متن کامل]
خورشت با توجه به اینکه در زمان های بسیار قدیم نیز این روستا وجود داشته و در آن عصر باتلاق های زیادی در آن جا وجود داشته است که الان نیز بسیاری از آن را میتوان در کناره ی روستاها مشاهده کرد . که ترکی زبان
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
های آن زمان به باتلاق خورشت میگفتند برای همین این نام را به خود گرفته است . جهت اونایی که نمیدونستند
به آن خورش هم می گویند