واژه خودکار
معادل ابجد 831
تعداد حروف 6
تلفظ xodkār
نقش دستوری صفت
ترکیب ( صفت ) ‹خودکاره›
مختصات ( ~. ) ( ص مر. )
آواشناسی xodkAr
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
واژه ی خودکار از ریشه ی دو واژه فارسی است بخش اول واژه خود است بخش دوم واژه کاره که خود واژه کاره از ریشه ی واژه ی کار فارسی است.
... [مشاهده متن کامل]
منبع. عکس فرهنگ فارسی یافرهنگ عمید
رتاتیو
با خودکار هزارتومانی، یه انسان حتی یه ملّت را میتوان نجات داد.
وبا شبیه همین خودکار یه جهان به فنا داد.
پس؛ مقصر خودکار ارزان!
خودکار ارزان را تولید نکنید تااین عالم به تباهی وبی راهی کشیده نشود.
... [مشاهده متن کامل]
. . .
دیگه دیر شد!گوشی هوشمندخودکار تولید انبوه شده بود وبه دست همه حتی بدست کودکان ونوزادان رسید!
ن وَ الْقَلَمِ وَ ما یَسْطُرُونَ1
بدون علت بیرونی کار کردن
کسی یا چیزی که وابسته به خودش است و بدون تاثیر از دیگری کار می کند ، بدون علت و دلیل قبلی، بدون دخالت دیگری
خودکار
دَر مینه یِ قَلَم خودکار :
واژه یِ خودکار ( یا خود به خود ) را بِهتَر اَست دَر مینه یِ automatic به کار بِبَریم .
با شِناخت اَز تَوانایی هایِ واژه سازیِ پارسی می تَوان واژه هایِ فَراوانی ساخت.
... [مشاهده متن کامل]
پَسوَندِ اَبزار دَر پارسی :
- آل : مانَندِ چَنگال ، پوشال. . .
- اَن : مانَندِ تاوَن ، سوزَن ، پوشَن. . .
دَر باره یِ اَبزارِ نِوِشتَن :
نِویس - آل = نِویسال
نِویس - اَن = نِویسَن
خودکار: [ اصطلاح نظامی ]سربازی که بدون گفتن و تذکردادن وظیفه خود را انجام م یدهد و همچنین اسلحه هایی که برای مسلح شدن بعداز اولین تیر، نیازی به تیرانداز ندارند.
خود جوش
کسی که خودش کار هایش را انجام میدهد
اتوماتیک
وسیله ای برای نوشتن
یا کسی که کارش را خودش انجام می دهد
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)