بدون سازماندهی ، بدون داشتن نظم
خودجوش: بدون تحریک کننده بیرونی
خودجوش میتونه به معنای به طور ناخودآگاه یا به طور خودکار باشه
خودجوش مثل کتری رو گاز با دمای کم که به طور خودجوش میجوشه و قل میزنه
و همچنین میتونه به صورت پیوسته و بدون علت هم معنی بشه بنظرم
خودجوش مثل کتری رو گاز با دمای کم که به طور خودجوش میجوشه و قل میزنه
و همچنین میتونه به صورت پیوسته و بدون علت هم معنی بشه بنظرم
این تعبیردرموردی به کار میرودکه شخصی یا گروهی از سرخیزخواهی و دلسوزی وبدون اینکه منتظر دستور یا اشاره ی کسی باشند کارنیک انجام دهند این گونه کارها معمولا بدون توقع پاداش مادی و از روی وظیفه شناسی و بیداری وجدان صورت میگیرد.
خود جوش یعنی کسی که نمی تواند خود را کنترل کند و خیلی زود عصبانی می شود
اتفاق یا انجام کاری بدون تداخل عامل و یا عواملی خارجی. هر چیز که بطور طبیعی و آزاد به انجام می رسد. خود به خود. ارادی. داوطلبانه.
آنچه بدون تصمیم گیری قبلی صورت گیرد، خود جوش
خودجوش یعنی بدون اینکه کسی به ما دستور دهد از سر دلسوزی واری رو انجام بدهیم و در قبالش چیزی رو نخواهیم
*خود جوش یعنی :به کسی می گویند که بدون اجبار کسی کاری انجام دهد *❤️
خودجوش به کسی می گویند که زود از کوره در می رود و عصبانی می شود
کسی که داوطلبانه و با اراده ی خودش کاری را انجام می دهد.
معنی خودجوش
یعنی فعال
خود جوش یعنی کسی که داوطلبانه و بدون اجبار کاری را انجام میدهد.
خودجوش یعنی: کسی که ازسردلسوزی بدون توقع وچشم داشتنی وازروی وظیفه ی انسانی کاری انجام می دهد
خود جوش یعنی بدون اینکه کسی بهت بگه این کار رو انجام بده خودت کارو انجام میدی و لازم نیست که دیگه اون یارو بهت بگه که کارو انجام بده خودجوش یعنی این البته شما ها هم اینجا معنی رو گفتین درست گفتین منم خواستم یه چیزی بگم و یه کمکی بکنم همینو بس آرش رفیعی هستم.
خود جوش : به کسی می گویند که از خودش کاری را انجام بده
همه درسته
واژه. آموزی خود جوش
خودجوش :به کسی میگویند که کاری را بدون اینکه به او بگویند و خود سرانه انجام میدهد
کسی که کاری را بدون اجازه ی کس دیگری انجام میدهد
خود جوش کسی که نمی تواند خود را کنترل کند و خیلی زود عصبانی میشود 😡😡😡🤬🤬👿👹👺خود جوش میگویند
خود جوش کسی هست که بدون دستور دیگران دست به کاری میزند
خودجوش یعنی کسی که وقتی جوش میشه کنترل خودش رو از دست نداره
کسی که با اراده ی خودش تلاش میکند
خود جوش کسی است که بی هوده جوش و ناراحت می شود
کسی. که زود عصبانی می شود
داوطلبانه
خودجوش :
به کسی میگویند که برای کاری داوطلب شود
به کسی میگویند که برای کاری داوطلب شود
کسی که بدون گفت به آن کار های خودش را انجام می دهد
به نظر من خود جوش یعنی کسی که کاری را بدون اینکه به عاقبتش فکر کنه انجام بده
خود جوش
یعنی خود به خود
یعنی خود به خود
کاری را داوطلبانه انجام دادن
زود عصبانی
به کسی میگویند که زود عصبانی میشود از خود کلمش معلوم است
کسی که زود عصبانی میشود و نمیتواند خود را کنترل کند
خودجوش یعنی کسی است که می تواند خود را کنترل کند و خیلی زود عصبانی میشود
خودجوش یعنی کسی که نمی تواند خودش را کنترل کند و خیلی زود عصبانی می شود
معنی خودجوش یعنی
کسی یا عده ای که بدون اشاره یا کسی کار نیک و درستی را انجام می دهند
کسی یا عده ای که بدون اشاره یا کسی کار نیک و درستی را انجام می دهند
خودبخود. داوطلبانه.
بابا چرا لقمه رو میچرخاند.
بابا چرا لقمه رو میچرخاند.
فعال و تلاشکر - کسی که بدون اشاره و یا درخواست دیگری متناسب با شرایط نسبت به انجام کاری اقدام می کند.
کاری که بدون هماهنگی انجام می شود
خودجوش یعنی کسی که بدون اجبار کسی کاری انجام دهد
خود جوش به معنا:
بسیار زیاد شدن
بسیار زیاد شدن
در خود جوشیدن
خود جوش یعنی کسی که وقتی اصبانی میشودکنترل خود را به دست ندارد .
خودجوش کسی است که خیلی زود عصبانی میشود
کاری را انجام دادن بدون خبر
خود جوش به کسی میگویند که نمیتواند خود را کنترل کند و خیلی زود عصبانی میشود
بدون اینکه کسی بهت بگوید این کار را بکن کاری را انجام دهی
خودکار خود جوش خود آموز
خود جوش کیسی است که نمی تواند خود را کنترل کند و خیلی زود عصبانی میشود
یعنی کار را خود به خواه انجام دهیم
داوطلبانه کاری را انجام دادن. بدون اینکه کسی به او بگوید، آن کار را خود به خود انجام می دهد
خشم بی اعصاب وزود اصبانی شدن
تلاش شگر
تلاشگر
جوشنده
یعنی جوشش کردن و خود به خود زیاد شدن
خود کار
این تعبیر در موردی به کار می رود که شخصی یا گروهی از سر خیرخواهی و دلسوزی و بدون اینکه منتظر دستور یا اشاره کسی باشند، کار نیک و مفیدی را انجام دهند. این گونه کارها معمولاً بدون توقع پاداش مادی و از روی وظیفه شناسی و بیداری وجدان صورت می گیرد.
آتش به اختیار!
این اصطلاح از آب شناسی ( هیدرو ژئولوژی ) می آید - در چشمه های آبگرم، بدون دخالت و ترغیب و تشویق ِ عوامل انسانی و خارجی آب به خودی خود و بطور طبیعی به نقطه ی جوش می رسد و قُل قُل ( نام آوا ) می کند و بر اثر این پدیده ی طبیعی ذرات آب مایع ( خود ) بصورت نامنظم و دارای حرکت و جنبش و انرژی زیادی می شوند ( یعنی به حالتِ غلیان، هیجان، جوش و خروش در می آیند ) .
کاربردش: وقتیِ که شخصی یا پویشی از سرِ خیرخواهی و دلسوزی بدون توقع و چشم داشتی از روی وظیفه انسانی و حسِّ بشردوستانه ای کار ی را انجام بدهد.
مترادفِ این واژه در زبان انگلیسی "spontaneous" می باشد.
معنی: بدون حامی و پشتیبان کاری کردن، ارادی، اختیاری، خود به خود، داوطلبانه -
درونناک، خودخواسته، خویش تحریک، خودانگیز، خودبرخاسته، خودجنبیده، خودپوییده
کاربردش: وقتیِ که شخصی یا پویشی از سرِ خیرخواهی و دلسوزی بدون توقع و چشم داشتی از روی وظیفه انسانی و حسِّ بشردوستانه ای کار ی را انجام بدهد.
مترادفِ این واژه در زبان انگلیسی "spontaneous" می باشد.
معنی: بدون حامی و پشتیبان کاری کردن، ارادی، اختیاری، خود به خود، داوطلبانه -
درونناک، خودخواسته، خویش تحریک، خودانگیز، خودبرخاسته، خودجنبیده، خودپوییده
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٦٥)