خوداگاهی، اگاهی از خود، خویشتن شناسی
مترادف ها
پیشنهاد کاربران
Selstbewusstsetsein با تلفظ زِلبستبووستزاین به زبان آلمانی به معنای خودآگاهی یعنی آگاه بودن به موجود بودن خود و نه به معنای خود شناسی:
Selbsterkenntnis با تلفظ زلبست اِرکِنتنیس.
دوستداران اثر فلسفی هگل تحت عنوان " شدنِ دانش" که با پدیدار شناسی روح آغاز میگردد، شاید مفید باشد بدانند که کانت فیلسوف ایده آلیست آلمان و بنیانگذار فلاسفه ترانسندتال یا آنسوئی، در طی تحولات فکری و خیالی و تصوری و رسیدن قوای تفهمی و ادراکی فهم و عقل وی به بلوغ نسبی، به این بینش و باور رسیده که دو تا من و دو تا دنیا وجود دارند؛ یکی من تجربی در این دنیای اینسویی و دیگری من غیر تجربی یا نئومنی در دنیای آنسوئی. کانت نتوانسته یا نخواسته است که این دو نوع من و دو دنیا را بروشنی شرح و توضیح دهد و هگل پس از وی از آنجائیکه نتوانسته است منظور کانت را کشف و درک نماید، لذا در برسی چیستی خودآگاهی در آن اثر به دو نوع خود آگاهی رسیده؛ یکی متمایل به استقلال و در خود ماندن و باخود بودن و دیگری متمایل به بیرون آمدن و با دیگران بودن و شرکت در رقابت با آنان بویژه در بحث سرور و بنده یا ارباب و بنده. انتخاب این واژه ها از طرف هگل ریشه در بینش و باور مسیحت داشته که بر اساس آن پدر آسمانی ایسا و خود وی آقا یا سرور دنیا هستند و انسان بخصوص مسیحیان بنده و خدمتکار آنان.
... [مشاهده متن کامل]
در این زمینه و در این ارتباط رفع ابهامات و اوهامات از احساسات، اندیشه ها یا افکار، خیالات و تصورات فلسفی کانت و هگل، بطور فشرده، مختصر و کوتاه به شرح زیر میباشد:
هر فرد انسانی در این دنیا چه مرد و چه زن دارای یک نیمزوج ملکوتی یا آسمانی جاودانه ی خاص و ویژه خویش با جنسیت معکوس میباشد. این دو نیمزوج آسمانی نمیتوانند در یک دنیا و بطور همزمان و به شکل دوقلو از یک مادر متولد شوند و عشق و زندگی دنیوی خود را با هم و در کنار هم تجربه کنند و با هم صاحب فرزند شوند یا نشوند بلکه در دو دنیای مستقل و از دو مادر متفاوت و تجربه عشق و زندگی و ارضای غریزه تولید مثل با دیگران، در طول هم و پشت سر همدیگر روی دو مسیر یا راه دایره ای شکل و مستقل از هم که محیط آنها از لحاظ زمانی بطور مطلق مساوی خواهند بود، نه یک ثانیه بیشتر و نه یک ثانیه کمتر.
نفس مجرد یا من آن نیمزوج آسمانی در لحظه جاودانه حال در بخش وسیع امکانی، غیبی یا متافیزیکی همین دنیای به قول کانت اینسویی، تجربی، واقعی و پدیدار شده در نفس مجرد یا من مطلق و بیکران خدای حقیقی و واقعی در خواب سنگین، ژرف و شیرین به سر میبرد و در طی حالت برزخ تا لحظه ی بسته شدن نطفه در رحم مادر و بیداری و تولد ( حدود نُه ماه بعد ) در دنیای خاص و ویژه ی خویش از خمیرمایه ساختاری همین دنیا، به کمک حواس، غرایز، خاطره، خواست، احساس، فکر، خیال، تصور، فهم و عقل بیکران وی از مشاهده و تجربه عشق و زندگی رویائی بهمراه توانائی و دانائی و هنرمندی و هوشمندی و دانش کامل با کمیت و کیفیت بهشت برخوردار می باشد. پدر و مادر آن نیمزوج آسمانی نمیزوج های آسمانی پدر و مادر همین نیمزوج دنیوی با جنسیت معکوس خواهند بود و نه انسان های دیگری.
یک مثال : مادر نیمزوج آسمانی ایسا در آن دنیای دیگر نیمزوج آسمانی یوسف در این دنیا خواهد بود و پدرش نیمزوج آسمانی ماریا یا مریم و تثلیث دین مسیحیت در آن دنیا به شکل《 مادر - دختر - روح مقدسه》 و کلیه ی پاپ ها و کاردینال ها جملگی زن خواهند بود و نام همسر آسمانی پاولوس در آن دنیا به احتمال قوی به زبان پدر و مادرش پاولینه خواهد بود. شاید جالب باشد از پیش بدانیم که پارسی زبانان خودمان در آن دنیا نام پاولینه را به شکل پُلسینه ترجمه نمایند به این معنا که سینه اش مانند پُل باشد.
این دو نیمزوج آسمانی با دو من همسن و مستقل از هم ( یکی مردانه و دیگری زنانه ) فقط از یک راه و به یک روش مطلق، معقول و منطقی میتوانند بطور متوالی در دو دنیای مستقل از هم در کالبد های تثلیثی مادی - روانی روحی ( یا کالبد های اتمی به زبان علمی ) با یک خمیرمایه ساختاری واحد از مادر متولد شوند که به خدای حقیقی و واقعی تعلق دارد بهمراه کلیه اجزای غیر زنده و زنده نباتی و حیوانی و انسانی خود وی یعنی از طریق گردش دایره وار وقوع مهبانگ های هفتگانه بر اثر نوسانات خودکار و متوالی انبساط و انقباض در چهارچوب طرح مطلق آفرینش و بر اساس قوانین جاودانه و آئین نامه های اجرایی ثابت و پایدار و تغییر ناپذیر آن بدون دخالت مجدد خدای حقیقی و واقعی در کار خود.
Selbsterkenntnis با تلفظ زلبست اِرکِنتنیس.
دوستداران اثر فلسفی هگل تحت عنوان " شدنِ دانش" که با پدیدار شناسی روح آغاز میگردد، شاید مفید باشد بدانند که کانت فیلسوف ایده آلیست آلمان و بنیانگذار فلاسفه ترانسندتال یا آنسوئی، در طی تحولات فکری و خیالی و تصوری و رسیدن قوای تفهمی و ادراکی فهم و عقل وی به بلوغ نسبی، به این بینش و باور رسیده که دو تا من و دو تا دنیا وجود دارند؛ یکی من تجربی در این دنیای اینسویی و دیگری من غیر تجربی یا نئومنی در دنیای آنسوئی. کانت نتوانسته یا نخواسته است که این دو نوع من و دو دنیا را بروشنی شرح و توضیح دهد و هگل پس از وی از آنجائیکه نتوانسته است منظور کانت را کشف و درک نماید، لذا در برسی چیستی خودآگاهی در آن اثر به دو نوع خود آگاهی رسیده؛ یکی متمایل به استقلال و در خود ماندن و باخود بودن و دیگری متمایل به بیرون آمدن و با دیگران بودن و شرکت در رقابت با آنان بویژه در بحث سرور و بنده یا ارباب و بنده. انتخاب این واژه ها از طرف هگل ریشه در بینش و باور مسیحت داشته که بر اساس آن پدر آسمانی ایسا و خود وی آقا یا سرور دنیا هستند و انسان بخصوص مسیحیان بنده و خدمتکار آنان.
... [مشاهده متن کامل]
در این زمینه و در این ارتباط رفع ابهامات و اوهامات از احساسات، اندیشه ها یا افکار، خیالات و تصورات فلسفی کانت و هگل، بطور فشرده، مختصر و کوتاه به شرح زیر میباشد:
هر فرد انسانی در این دنیا چه مرد و چه زن دارای یک نیمزوج ملکوتی یا آسمانی جاودانه ی خاص و ویژه خویش با جنسیت معکوس میباشد. این دو نیمزوج آسمانی نمیتوانند در یک دنیا و بطور همزمان و به شکل دوقلو از یک مادر متولد شوند و عشق و زندگی دنیوی خود را با هم و در کنار هم تجربه کنند و با هم صاحب فرزند شوند یا نشوند بلکه در دو دنیای مستقل و از دو مادر متفاوت و تجربه عشق و زندگی و ارضای غریزه تولید مثل با دیگران، در طول هم و پشت سر همدیگر روی دو مسیر یا راه دایره ای شکل و مستقل از هم که محیط آنها از لحاظ زمانی بطور مطلق مساوی خواهند بود، نه یک ثانیه بیشتر و نه یک ثانیه کمتر.
نفس مجرد یا من آن نیمزوج آسمانی در لحظه جاودانه حال در بخش وسیع امکانی، غیبی یا متافیزیکی همین دنیای به قول کانت اینسویی، تجربی، واقعی و پدیدار شده در نفس مجرد یا من مطلق و بیکران خدای حقیقی و واقعی در خواب سنگین، ژرف و شیرین به سر میبرد و در طی حالت برزخ تا لحظه ی بسته شدن نطفه در رحم مادر و بیداری و تولد ( حدود نُه ماه بعد ) در دنیای خاص و ویژه ی خویش از خمیرمایه ساختاری همین دنیا، به کمک حواس، غرایز، خاطره، خواست، احساس، فکر، خیال، تصور، فهم و عقل بیکران وی از مشاهده و تجربه عشق و زندگی رویائی بهمراه توانائی و دانائی و هنرمندی و هوشمندی و دانش کامل با کمیت و کیفیت بهشت برخوردار می باشد. پدر و مادر آن نیمزوج آسمانی نمیزوج های آسمانی پدر و مادر همین نیمزوج دنیوی با جنسیت معکوس خواهند بود و نه انسان های دیگری.
یک مثال : مادر نیمزوج آسمانی ایسا در آن دنیای دیگر نیمزوج آسمانی یوسف در این دنیا خواهد بود و پدرش نیمزوج آسمانی ماریا یا مریم و تثلیث دین مسیحیت در آن دنیا به شکل《 مادر - دختر - روح مقدسه》 و کلیه ی پاپ ها و کاردینال ها جملگی زن خواهند بود و نام همسر آسمانی پاولوس در آن دنیا به احتمال قوی به زبان پدر و مادرش پاولینه خواهد بود. شاید جالب باشد از پیش بدانیم که پارسی زبانان خودمان در آن دنیا نام پاولینه را به شکل پُلسینه ترجمه نمایند به این معنا که سینه اش مانند پُل باشد.
این دو نیمزوج آسمانی با دو من همسن و مستقل از هم ( یکی مردانه و دیگری زنانه ) فقط از یک راه و به یک روش مطلق، معقول و منطقی میتوانند بطور متوالی در دو دنیای مستقل از هم در کالبد های تثلیثی مادی - روانی روحی ( یا کالبد های اتمی به زبان علمی ) با یک خمیرمایه ساختاری واحد از مادر متولد شوند که به خدای حقیقی و واقعی تعلق دارد بهمراه کلیه اجزای غیر زنده و زنده نباتی و حیوانی و انسانی خود وی یعنی از طریق گردش دایره وار وقوع مهبانگ های هفتگانه بر اثر نوسانات خودکار و متوالی انبساط و انقباض در چهارچوب طرح مطلق آفرینش و بر اساس قوانین جاودانه و آئین نامه های اجرایی ثابت و پایدار و تغییر ناپذیر آن بدون دخالت مجدد خدای حقیقی و واقعی در کار خود.
شناخت نیازها، احساسات و هیجانات خود
شناخت توانایی ها، ضعف ها و نیاز های خود
شنلخت توانایی ها، نیاز ها، استعداد ها و ضعف های خود
خود شناسی