خواهش

/xAheS/

    accord
    petition
    plea
    request
    wish
    desire
    asking

فارسی به انگلیسی

خواهش دارم بمانید
i shall be glad if you will stay.please stay.

خواهش کردن
ask, pray, request, to ask or request

خواهش کردن از
to beg

خواهش کردن با فروتنی
beg

مترادف ها

wish (اسم)
دلخواه، مراد، مرام، ارزو، طلب، خواهش، خواست، فرمایش، کام، حاجت

desire (اسم)
میل، مقصود، مراد، مرام، ارزو، طلب، خواهش، خواست، ارمان، کام

will (اسم)
میل، ارزو، نیت، اراده، قصد، خواهش، خواست، وصیتنامه، مشیت، وصیت

request (اسم)
درخواست، طلب، خواهش، خواست، ابرام، تقاضا

asking (اسم)
خواهش، خواستاری

begging (اسم)
خواهش

prayer (اسم)
خواهش، تقاضا، دعا، نماز

پیشنهاد کاربران

واژه خواهش
معادل ابجد 912
تعداد حروف 5
تلفظ xāheš
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم مصدر )
مختصات ( خا هِ ) ( اِمص . )
آواشناسی xAheS
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
...
[مشاهده متن کامل]

واژه خواهش از ریشه ی واژه ی فارسی خواه است
واژه خواه
معادل ابجد 612
تعداد حروف 4
تلفظ xāh
نقش دستوری قید
ترکیب ( بن مضارعِ خواستن )
مختصات ( خا )
آواشناسی xAh
الگوی تکیه S
شمارگان هجا 1
واژه خواه از ریشه ی واژه ی فارسی خواستن است
👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆
واژه خواستن
معادل ابجد 1117
تعداد حروف 6
تلفظ xāstan
ترکیب ( مصدر متعدی ) [پهلوی: xvāstan] ‹خواهیدن›
مختصات ( خا تَ ) [ په . ] ( مص ل . )
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ فارسی هوشیار
واژگان مترادف و متضاد
منبع عکس فرهنگ فارسی یا فرهنگ فارسی عمید

خواهشخواهشخواهشخواهش
خواهشمندم واژگان ناپسند را برای دوباره به خودم باز گردانید.
خواهشمندم آبادیس را برای در دست رس بودن از دیر یافت به زودیافت برسانید.
دوباره:تکرار؛تک ورونمایی دو یا چند باره، . .
تکلیف؛تک ولف، لف ولیف
خواهش
التماس
چیزی از کسی خواستن، درخواست کردن چیزی از دیگران
نیاز
رو انداختن
درخواست. خواستن چیزی از دیگران. درخواست عاجزانه.

بپرس